این ابتکار به خوبی توانسته است آنچه در متون بازاریابی به اسم مدیریت بازاریابی نامیده می شود را در عمل شناسایی و پیاده سازی نماید؛ مبتنی بر نیاز مردم توسعه یابد، از شیوه های نوین، اثربخش و کارای تبلیغات بازاریابی از جمله تبلیغ دهان به دهان و بازاریابی مرجع استفاده نماید و همزمان از استراتژی رهبری هزینه و تمایز با مدد فن آوری و خلاقیت توسعه دهندگان آن استفاده نماید. ضمن اینکه با طراحی هنرمندانه فرآیند ها و باز به مدد فن آوری زنجیره ارزشی چابک، سریع و در دسترس و کاربر پسند را طرحی و پیاده سازد؛ به شکلی که در مدت زمان کوتاهی از معرفی سیستم ارائه حمل و نقل شهری با سابقه طولانی را با چالشی سهمگین روبرو نماید. بعد از استارت آپ هایی چون دیجی کالا و ...می توان سیستم های هوشمند حمل و نقل مسافر یعنی تپ سی و اسنپ را از موفق ترین ابتکارات تکنولوژیکی و از مظاهر استفاده از علم مدیریت بازاریابی در کسب کار در ایران بر شمرد.
پیرو مباحث پیشین در خصوص رقابت قیمتی که در همین کانال طرح گردید به این نکته اشاره شد که به خصوص در صنعت بیمه می بایست تا جایی که ممکن است از رقابت بر مبنای قیمت پرهیز کرد و بیشتر رقابت را بر مبنای کیفیت بالاتر و ارائه ارزش بیشتر به بیمه گذار بنیان نهاد. ولی اگر قرار بر رقابت قیمتی است این رقابت قیمتی حتما باید مبتنی بر یک مزیت رقابتی باشد وگرنه با تبدیل به جنگ قیمتی باعث کاهش حاشیه سود صنعت و دور باطلی خواهد شد که همه را متضرر می کند. بدیهی است رقابت قیمتی مبتنی بر مزیت رقابتی همانند آنچه اسنپ انجام می دهد یعنی تلفیق هوشمندانه فن آوری با زنجیره ارزش، نه به راحتی قابل تقلید است و نه حاشیه سود فعالان این سیستم را کاهش می دهد. اتفاقا بیشتر از سیستم سنتی برای فعالان سود آور است و همزمان مسافرین را هم از قیمت پایین تر و کیفیت بالاتر (به دلیل سیستم ارزیابی برخط تعبیه شده در سیستم) منتفع می سازد و در کلان قضیه و بلند مدت با افزایش حاشیه سود صنعت رفاه بیشتری را نیز برای جامعه می آفریند.
بنابراین بررسی سیستم اسنپ و استنتاج دلالت های مدیریتی آن برای صنعت در شناسایی نیازها، توسعه مدل کسب وکار، قیمت گذاری، توزیع، ترفیع، به عنوان یک نمونه واقعی بسیار حائز اهمیت است. رقابت بر مبنای قیمت بدون خلاقیت و ایجاد ارزش یک استراتژی خانه خراب کن است که متاسفانه صنعت بیمه مبتلا به آن است و ....
منبع: بیمه آسیا