به گزارش پایگاه خبری نقدینه، در حال حاضر بسیاری از سرمایهگذاران و سهامداران از حجم اوراق بدهی با درآمد ثابت است که طبق آمارهای موجود بیش از 48 درصد ارزش معاملات ابزارهای نوین مالی را تشکیل میدهد و اصلیترین ایراد نیز به نرخ سود این اوراق است، گلایه دارند. آن هم در شرایطی که با بانک مرکزی مذاکرات متعددی صورت گرفته تا نرخ سود سپردهها به حدود 20 درصد کاهش یابد. این امر موجب شد تا خبرنگار بورس نیوز به سراغ مدیرعامل فرابورس ایران رفته و توضیحات امیر هامونی را پیرامون این موضوع و سایر مشکلات موجود در بازار فرابورس جویا شود که شرح این گفتگو در ادامه آمده است.
بورس نیوز؛ در شرایطی که سرمایه گذاران از بالا بودن نرخ سود سپردههای بانکی گلایه دارند، فرابورس اوراقی با نرخهای بالاتر از سود بانکی منتشر میکند و این رقابت از سوی تأمین سرمایهها به انتشار اوراقی حتی با نرخهای 28 درصد نیز ختم میشود. نظر جنابعالی پیرامون این امر چیست؟
از نگاه بنده برخی سرمایهگذاران و سهامداران نسبت به این موضوع دچار سوءتفاهم شدهاند. از نگاه کلی اگر بخواهیم این امر را مورد بررسی قرار دهیم، حدود 80 هزار میلیارد تومان در مؤسسات مالی و اعتباری غیرمجاز نقدینگی وارد شده است. سؤال اینجاست که چرا این اتفاق افتاده و مردم بر چه مبنایی به آنها اعتماد کرده و پول خود را در مؤسسات مالی و اعتباری غیرمجاز پس انداز کردهاند؛ بطوریکه حتی برخی از این مؤسسات نماینده بانک مرکزی را از شعبه خود بیرون میکنند و میگویند هر گاه مجوز فعالیت دادید میتوانید به نرخ سودهای پرداختی ما ایراد بگیرید! بنابراین نقدینگی کشور به سمتی رفته که نباید میرفت و این در حالی است که بنگاههای ما تشنه نقدینگی هستند. اما در کشور بنگاههایی وجود دارد که با 20 میلیارد تومان نقدینگی چرخه تولید خود را به حرکت درمیآورد. افزون بر این، در طرف دیگر ما دچار پارادوکس نقدینگی هستیم. چراکه اگر حجم نقدینگی موجود را با نیاز شرکتهای حاضر در بورس و فرابورس مقایسه کنیم، آمارهای به دست آمده با یکدیگر همخوانی ندارد. بطوریکه چطور ممکن است این میزان سرمایه آزاد در جامعه وجود داشته باشد، اما بنگاههای فعال در کشور با مشکل کمبود نقدینگی مواجه باشند؟
پس مسئله اصلی نرخ است. چرا مردم به سراغ مؤسسات مالی غیرمجاز میروند؟ چون این مؤسسات نرخهای سود جذاب پیشنهاد میدهد. البته این مشکل مربوط به حال حاضر نیست، بلکه از مدتها قبل بازار سرمایه ما تحت تأثیر این عامل قرار داشت. ما تنها این قضیه را شفاف میکنیم که این پولهای غیر شفافی که در یک بازار غیر مجاز بلوکه شده بتواند به بازار سهام برگردد. در اینجا، طی همین مدت حدود چهار ماه اخیر که نرخ سود اوراق منتشره بالا رفته اگر میزان تزریق نقدینگی حاصل از آنها یا حتی منابع خود بانکها که به سمت صندوقهای با درآمد ثابت آمده، غیرقابلباور بوده است. بطوریکه حدود 15 هزار میلیارد تومان منابع جدید به این صندوقها تزریق شده است؛ ضمن اینکه این صندوقها میتوانند تا 10 درصد از منابع خود را به سهام تخصیص دهند که منابع بالقوه ای برای حمایت از بازار سهام از این محل وجود دارد.
بورس نیوز؛ اما مشکل اینجاست که چرا بانک باید نرخ سود خود را کاهش دهد، اما نرخ سود این اوراق نه تنها متناسب با کاهش نرخ سود بانکی کاهش نمییابد، بلکه با افزایش نیز همراه میشود؟
سیستم بانکی سیستم معاملات ثانویه ندارد و به همین دلیل اوراق خود را با نرخی مشخص عرضه میکند؛ اما در بازار سرمایه است که کشف قیمت واقعی صورت میگیرد. ما یا باید بپذیریم که نظام عرضه و تقاضا در بازار سرمایه حاکم است و عدهای خاص نباید بتوانند از وضعیت نا به سامان نرخ سرمایهگذاریها سوءاستفاده کنند، یا نه؛ این سیستم دولت و بانک مرکزی است که باید همچنان در بازار پول و حتی کالا نرخگذاری را انجام دهد.
بورس نیوز؛ اما مبالغ حاصل از این اوراق چندان به دست ناشر نمیرسد و بیشتر تأمین سرمایهها در این اوراق سفتهبازی میکنند.
اینطور نیست؛ چراکه اصل منابع حاصل از پذیره نویسی اوراق به دست تولیدکننده میرسد و تنها هزینه کارمزد پذیرهنویسی، بازار گردانی و معاملات از آن کسر میشود. در شرایطی هم که به دلیل وضعیت کلی بازار سرمایه نرخ سود 20 درصد برای سرمایهگذار جذاب نیست؛ همه فشار ناشی از فروش این اوراق به تأمین سرمایهها میآید، چرا که تأمین سرمایه مجبور است همه اوراق فروش نرفته را بخرد و باید این فشار را با بازی روی نرخ سود جبران سازد تا حاشیه سود خود را مدیریت کند؛ اما اصل پول دست ناشر میرسد، گرچه هزینه تمام شده این منابع بالاتر از 20 درصد تمام میشود.
بورس نیوز؛ حال اگر بین بنگاهها یک رقابت منفی ایجاد شد تا برای فروش اوراق خود نرخهای جذاب تری را پیشنهاد دهند، آیا یک بازی پونزی در بازار به راه نمیافتد تا همه نرخها را بالا ببرند؟ در این حالت چه مجموعهای میتواند این نرخ بالای سود را تأمین کند؟
الآن در بازار ابزارهای نوین مالی و اوراق با درآمد ثابت منحنی بلندمدت نرخ بازدهی اوراق با درآمد ثابت برخلاف گذشته روی مدار نزولی قرار گرفته است. شاید قبلاً با نرخ 28 درصد امکان تأمین مالی وجود داشت، اما در حال حاضر حتی تأمین نرخ سود 26 درصد هم دشوار شده است و این منحنی نشان میدهد که این نرخ باید کاهش یابد. بطوریکه برای سال آینده پیش بینی کارشناسان در این راستا است که نرخ بازدهی بلندمدت این اوراق باید به محدوده چند سال قبل برگردد.
بورس نیوز؛ در حال حاضر متوسط واقعی این نرخ سود در چه محدودهای است؟
متوسط نرخ حدود 50 اوراقی که به ارزش اولیه 5200 میلیارد تومان منتشر شده از 19 تا 28 درصد است که متوسط نرخ آنها در حدود 22.5 درصد قرار میگیرد و سازوکار بازار بهراحتی میتواند این نرخ را تنظیم کند. پس دلیلی ندارد سرمایهگذار سرمایه خود را به مؤسسات مالی و اعتباری غیرمجاز ببرد. گرچه این اوراق p/e بازار سهام را پایین میآورد. در بیان گواه اینکه سازوکار بازار خود را با تصمیمات جدید هم جهت میکند میتوان به افزایش سقف وام تسهیلات مسکن اشاره کرد؛ بطوریکه دی ماه 92 شورای پول و اعتبار وام تسهیلات مسکن را به 35 میلیون تومان افزایش داد تا با 10 میلیون تومان مبلغ قرارداد جعاله، این وام به 45 میلیون تومان و برای زوجهای جوان به 60 میلیون تومان برسد. پس از آن زمان بود که قیمت "تسه"ها رشد کرد و برای جلوگیری از این روند محدودیتهای معاملاتی نیز اعمال شد. همزمان با آن سپردهگذار بانک مسکن سودی معادل 27 درصد به دست میآورد؛ از طرفی وامگیرنده با پول خرید اوراق از فرابورس ایران و نرخ 16 درصدی وام خرید مسکن حدود 21 درصد سود پرداخت میکرد. اما در حال حاضر برای دارندگان اوراق این نرخ سود به حدود 21 درصد رسیده و بازاری شفاف ایجاد شده است. پس در زمانی شورای پول و اعتبار مصوبهای داشته، اما اثر آن با مدتی تأخیر زمانی روی بازار سهام اعمال شد. الان هم وضع به گونهای است که خصوصیها و شرکتهای سرمایهگذاری و حتی ناشران منابع خود را در بازار ابزارهای نوین مالی و اوراق با درآمد ثابت و بانک با نرخهای خوب پارک کردهاند و دلیلی ندارد کتمان کنیم که نرخ سود 20 درصد رعایت نمیشود. پس چرا سیستم را شفاف نکنیم که همه از نرخهای سود بالاتر استفاده کنند؟ چرا سیستم را طوری طراحی کردیم که افراد با سرمایه خیلی قابلتوجه بتوانند با نرخهای ترجیحی و مذاکرهای بالاتر از نرخهای مصوب، از فرصتهای موجود سرمایهگذاری استفاده کنند.
بورس نیوز؛ اما نکته اینجاست که با ادامه این روند صعودی در نرخ سود این اوراق، عملاً بازار سرمایه از بین میرود.
نه، اینطور نیست؛ با توجه به اینکه نرخ بازدهی بلندمدت رو به کاهش است، فرصت بسیار مناسبی فراهم شده است که آینده بازار را میتواند رقم بزند. دولت هم به حالت سرکوب گرانه وارد این موضوع نشده تا اوراق حتماً با نرخ خاصی منتشر شود. بلکه دولت ریشهای فکر کرده و تورم را به عنوان علت اصلی مشکلات اقتصادی درمان میکند تا بر مبنای معادله فیشر، نرخ بهره و سود بانکی را کنترل کند و کاهش دهد که این سیاست به اعتقاد بنده بسیار موفق بوده است. دولت با کنترل بازار پول، نقدینگی و تورم سعی در اصلاح این نرخها دارد که این تلاش به نتیجه رسیده است، منتهی این موارد بازههای زمانی مختلف دارند تا بتوانیم اثر آنها را روی سایر متغیرها مشاهده کنیم.
همانند اتفاقی که چهار سال گذشته با افزایش نرخ سود از 17 به 20 درصد رخ داد و اثر آن حدود چهار ماه بعد بر شاخص بورس مشاهده شد و شروع به نزول کرد و اواسط سال 91 بود که اوراق تبعی منتشر شد تا از سهام شرکتها حمایت شود. پس در هر رویدادی باید به اتفاقات قبلی بازگشت. به طوری که بازار سرمایه ما از بیرون تحت تأثیر قرارگرفته و عوامل برونزا بر بازار اعمال اثر میکند که به ظاهر نامتعارف هستند. حال آنکه در واقعیت عکس این قضیه وجود دارد و همواره ارتباطی بین این متغیرها وجود دارد. به عنوان مثال در اوراق تسهیلات مسکن بیش از یک میلیون نفر دارنده اوراق بوده و یک میلیون نفر هم وام دریافت کردهاند که این رقم، نسبت به حجم حدود 500 هزار نفر فعال بازار سرمایه قابلمقایسه نیست که بتوان آن را نادیده گرفت؛ حال آنکه مبلغ حدود 8 هزار میلیارد تومان تأمین مالی ناشی از آن به صورت مستقیم به بازار مسکن سرازیر شده است. این را هم باید در نظر بگیریم درصد بالایی از مبالغی که تحت عنوان سایر تسهیلات و وامهای بانکی به مشتریان بانکها پرداخت شده در محل اصلی آن صرف نشده است. اما سازوکار بازار سرمایه و تجربه معاملات "تسه" نشان میدهد که مبالغ مربوط به اوراق منتشره دقیقاً در همان محل مورد نظر صرف شده است.
بورس نیوز؛ پس به اعتقاد شما آیا دو ابزار اوراق تبعی و "تسه" موفق بودهاند؟
اوراق تبعی موفق نبود؛ "تسه"ها در مقابل خیلی موفق بود. اوراق تبعی به دلیل نبود امکان معاملات ثانویه نتوانست کارایی لازم را داشته باشد و استقبال مطلوبی از آن نشد. چرا که سمت تقاضای این بازار مشکل داشت؛ درحالیکه در سمت عرضه شرکتها میتوانند از سهام خود حمایت کنند، در طرف دیگر دارایی سرمایهگذاری که اوراق را خریداری میکند بایستی بلوکه شود و حق فروش ندارد. در اینجا به دلیل عدم امکان معاملات ثانویه تبعی سهامدار نمیتواند وقتی تمایل به فروش داشت، سهام خود را به همراه اوراق تبعی بفروشد و مجبور بود آن سهم را تا پایان مهلت تعیین شده برای اوراق تبعی نگه دارد. ضمن اینکه افزون بر این مشکلات، در ایران میزان تقسیم سود هم بالاست و بایستی برای مواردی که شرکت افزایش سرمایه دارد، قرارداد آپشن خود را پیش از برگزاری مجمع ببندیم، در غیر این صورت با مشکل مواجه خواهیم شد.
بورس نیوز؛ با توجه به اینکه در انتشار اوراق تبعی و "تسه"ها و سایر ابزارهای موجود مشکلاتی به وجود آمد، چرا قبل از استفاده از یک ابزار جدید تجربه سایر کشورها را مورد بررسی قرار نمیدهیم تا مشکلات بعدی در پی آن بروز نکند؟ چرا اول ابزار ایجاد شده و سپس ایرادات آن اصلاح میشود؟
یکی از علل آن این است که ما حسب شرایط بعضاً منفعلانه تصمیم میگیریم و عجولانه ابزاری معرفی میکنیم تا در اسرع وقت از آن شرایط خارج شویم. ضمن اینکه اگر فرصت بررسی هم باشد، ملاحظات فرهنگی جدا از بحثهای فقهی وجود دارد که بایستی مد نظر قرار گیرد.
بورس نیوز؛ در دی ماه سال 92 فرابورس 14 نماد را از بازار اخراج و به بازار پایه منتقل کرد و گرچه تمام مشکلات بعدی بازار سهام مربوط به این تصمیم نبود، اما به اعتقاد بسیاری این اقدام اعتماد سرمایه گذاران و سهامداران را هدف قرار داد و همه ترسیدند که ممکن است چنین اتفاقی برای سهام آنها نیز بیفتد. آیا این تصمیم اقدام درستی بود و اگر دوباره به آن زمان برگردیم، جنابعالی دوباره این تصمیم را میگرفتید؟ به نظر شما این تصمیم چه میزان در بی اعتمادی سرمایه گذاران نسبت به بازار اثر گذار بوده است؟
بایستی در نظر داشت که 14 نماد منتقل شده به بازار پایه توافقی کمتر از 0.5 درصد کل ارزش بازار بورس و فرابورس ایران را تشکیل میدهند و عموماً در قالب طرح پذیرش شده و به بهره برداری نرسیده بود. در گیر و دار رشد قیمتها در بازار، سهامی با سود قابل تقسیم در حالی به میزان A درصد افزایش قیمت داشت که سهام این طرحها بدون سود قابل تخصیص چندین برابر رشد قیمت را تجربه کرد؛ اتفاقی از قبیل دستکاریهای قیمتی در این سهام رخ داد که مجبور شدیم طبق اختیاراتی که در حوزه نظارتی داریم بتوانیم با مکانیزم جدیدی جهت کشف قیمت این نمادها طراحی کنیم. اما اصطلاح اخراج را قبول ندارم. چرا که تنها ساز و کار کشف قیمت آنها عوض شد ولی آنها از بازار فرابورس خارج نشدند.
بازار پایه توافقی که در حال حاضر بدون دامنه نوسان قیمت است، میتواند طرح مطلوبی برای توسعه بازار اول و دوم و نیز بازارهای بورس باشد. در مقابل وجود دامنه نوسان در بورس و فرابورس و نیز اعمال حجم مبنا برای شرکتهای بورسی، بازار پایه توافقی با این محدودیتها مواجه نیست و سهم بهراحتی میتواند با تأیید ناظر کشف قیمت شده و نوسان کند که درصدد هستیم در صورت امکان، تأیید ناظر را حذف کرده و با مکانیزم دیگری نظارتها را دنبال کنیم. اما به طور کلی این تصمیم بسیار خوبی بود برای اینکه بتوان محدودیتهای موجود که همیشه فکر میکردیم وحی منزل بوده و باید باشد را به تدریج برداریم. طبق آمار موجود در پنج ماهه سال 94 بازار اول و دوم فرابورس ایران به طور متوسط 4.5 درصد گردش داشته و این میزان برای بورس بین 4.5 تا 5 درصد بوده است. اما در بازار پایه طی همین مدت 10 درصد گردش محقق شده و علت آن را میتوان در عدم وجود دامنه نوسان و حجم مبنا و سایر محدودیتهایی دانست که فکر میکردیم اگر آنها را حذف کنیم بازار به آرامی نوسان خواهد کرد. در حالی که پیش از آن این سهمها به دلیل وجود دامنه نوسان پنج درصدی با ایجاد هیجان صف خرید یا فروش شده و از ارزش ذاتی خود بسیار فاصله میگرفت که با این انتقال و برداشتن دامنه نوسان قیمت برای آنها، هیجانات موجود به صورت لحظهای و در کمتر از یک روز به تعادل میرسد.
بنده نیز معتقدم این اقدام میتواند پایلوت خوبی برای طراحی ساختارهای جدید در بازارهای اول و دوم باشد. در حال حاضر مدتهاست به دنبال افزایش دامنه نوسان هستیم و قرار است این دامنه یک درصد افزایش یافته و از پنج به شش درصد برسد تا از تجربه بازار پایه برای سایر بازارها استفاده شود.
بورس نیوز؛ در حال حاضر اخبار ورود سرمایهگذاران خارجی به ایران پس از لغو تحریمها به گوش میرسد. برخی گمانه زنیها بر این امر استوار است که آنها به بازار اولیه وارد خواهند شد و برخی دیگر میگویند آنها بازار ثانویه را ترجیح خواهند داد که در این صورت جذب آنها به بازار فرابورس ایران بیشتر خواهد بود. چرا که طرحها و پروژههای متعددی در این بازار وجود دارد. آیا فکری برای تهیه گزارش و صورتهای مالی به زبانهای دیگر اندیشیده شده و اینکه معاملات آنها به صورت ریالی خواهد بود یا ارزی؟
ما سناریوی پساتحریم فرابورس ایران را طراحی کردهایم و معتقدیم در وهله اول سرمایهگذار خارجی در بازار خرد وارد نخواهد شد. بلکه ورود آنها را در بازار سهام به صورت بلوکی و مدیریتی یا به عبارتی ادغام و تملیک سرمایهگذاریها شاهد خواهیم بود که بازار سوم فرابورس میتواند برای این دسته از سرمایهگذاران جذاب باشد. تا الآن حدود 15 هیأت خارجی از کشورهای خارجی آمدهاند و راغب به سرمایهگذاری در طرحهای نوآورانه و ادغام و تملیک هستند. در سرمایه گذاریها دو بخش وجود دارد؛ گرين فيلد و براون فيلد. بخش اول مربوط به طرحهایی است که هنوز به مرحله اجرا نرسیده و بخش دوم طرحهایی هستند که مقدمات اولیه از قبیل اخذ مجوزها و خریداری تجهیزات انجام شده، اما طرح در دست اجرا منتظر ورود تکنولوژی است. تجربه سرمایهگذاری خارجی در دنیا نیز نشان داده که بخش دوم یعنی طرحهایی که پیشرفت کاری داشتهاند و یا حتی به بهره برداری رسیدهاند در جذب سرمایهگذار موفقتر خواهند بود.
در خصوص ورود سرمایهگذاران خارجی باید گفت که ساز و کارهای لازم برای فعالیت آنها در بازار ما وجود دارد. بطوریکه در این رابطه دستورالعملهای موجود در بازار سوم فرابورس بسیار مناسب است و طبق مصوبات شورای عالی بورس تمام معاملات بایستی به صورت ریالی انجام شود؛ مگر آنکه تابلوی ارزی برای سهام یا اوراق صکوک راه اندازی شود که این امر نیازمند مصوبه شوراست.
البته علاوه بر سازوکارهای موجود، بایستی هم کدال به زبان انگلیسی در دسترس آنها باشد و هم گزارش و صورتهای مالی شرکتها به زبان انگلیسی ارائه شود. از این رو به دنبال این هستیم که شرکتها گزارش پروژههای خود را با ارائه اطلاعات کلی از نام پروژه، تصاویر موجود و آدرس محل اجرا به ما ارائه کنند تا چکیدهای از این طرحها به صورت بولتن در اختیار متقاضیان و سرمایهگذاران خارجی قرار گیرد.
بورس نیوز؛ مهمترین توصیه شما به فعالان بازار سرمایه چیست؟
توصیه بنده به فعالان بازار سرمایه این است که در طرحهایی که میتواند فضای کل بازار سرمایه و ذینفعان آن را بهبود ببخشد مشارکت کنند. به عنوان مثال برای عرضه اولیه به روش book building طرحی آماده و برای کلیه ارکان بازار از جمله معامله گران، کارگزاران و شرکتهای تأمین سرمایه و ... ارسال شد تا همه کارشناسان نقطه نظرات و پیشنهادات خود را نسبت به این طرح ارائه کنند. اما درصد مشارکت پایین بود، البته در همین درصد کم پیشنهادات خوبی به دست ما رسید؛ گرچه در این مرحله میزان مشارکت پایین است اما پس از اجرای طرح ممکن است سیل انتقادات سرازیر شود.
بورس نیوز؛ در پایان بزرگترین پروژه و آرزوی شما برای فرابورس ایران چیست؟
بنده تلاش دارم برای همه متغیرها ابزاری اقتصادی داشته باشیم. به عنوان مثال در صنعت توریسم میتوان بازاری متشکل داشت. از این رو متنوع سازی و توسعه ابزارها یک استراتژی بزرگ در فرابورس ایران است تا برای هر متغیری در حوزههای فرهنگی، هنری و به طور کلی هر آنچه وجود دارد، ابزاری اقتصادی طراحی شود.
مثلاً اقتصاد رسانه؛ بنده در نشست خبری قبلی با اصحاب رسانه اعلام کردم که دوست دارم در بازار سرمایه هلدینگ رسانهای چند زبانه داشته باشیم که قابل رقابت با سایر رسانههای خارجی باشد و اخبار بازار سرمایه را به نحو مطلوب اطلاعرسانی کند. در این راستا تمام راههای ارتباطی و شبکههای اجتماعی مرتبط با فرابورس ایران شبانه روز فعال است تا نقطه نظرات مختلف فعالان و کارشناسان در اسرع وقت دریافت و مورد بررسی قرار گیرد.