به گزارش پایگاه خبری نقدینه، یکی از مهم ترین و اثر بخش ترین سوالاتی که فرد سرمایه گذار به دنبال پاسخ آن است، نحوه تعیین مختصات سرمایه گذاری است. یکی از عوامل بسیار دارای اهمیت در برنامه ریزی سرمایه گذاری ، تعیین حد مطلوب بازدهی مورد انتظار است. به این معنی که اگر بخواهید در اولین گام تصمیم گیری سرمایه گذاری خود، حد مطلوب بازدهی مورد انتظار خود را تعیین کنید، این عدد چه خواهد بود؟
به کرات دیده شده است، معاملهگران تازه کار در جواب این سوال اساسی پاسخهای بعضا نامعقولی میدهند و این امر بعضا به علت عدم شناخت کافی از فضای مالی بازار رخ میدهد. در این گزارش به به بررسی جنبه های متعدد این فضا میپردازیم و سعی در آن داریم تا سرمایه گذاران را با حدود و روند تاریخی این جنبه ها در بازار سرمایه کشور آشنا سازیم . از مهم ترین گام های تصمیم گیری سرمایه گذاری ، تعیین حدود بازدهی مورد انتظار است.
به عنوان مثال اگر فرض کنیم سبد سرمایه گذاری ما ترکیب وزنی – ارزشی شاخص کل باشد ، برای بازدهی روزانه این سبد داریم:
نمودار بالا ، توزیع احتمال بازدهی سبد سرمایه گذاری شاخص کل از سال 88 تا کنون است. اگر بخواهیم ساده تر بگوییم ، محور عمودی این گراف احتمال رخ داد بازده در هر سطح را معین میکند . به طور مثال میتوانیم بگوییم ، تحلیل تاریخی نشان داده است که با احتمال حدود 45% بازده روزانه سبد شاخصی ما حدود 1 % بوده است ( که همان قله گراف است ).
یا به همین ترتیب میتوان برداشت کرد که رخداد بازده های بیشتر از 1درصد برای این سبد در بازه روزانه با احتمالهای کمتری همراه بوده است.
پس اگر سرمایه گذار تازه کاری بگوید : « بازده مورد انتظار روزانه من از سبد بازار 4 درصد است » ، شاید با دیدن این گراف نگرش خود را از احتمال این رویداد تغییر دهد . چرا که احتمال بدست آوردن این مقدار بازدهی در بازه روزانه بر روی سبد شاخص تقریبا نزدیک صفر بوده است.
پس این گراف با خود نکته ای به همراه دارد . آن هم اینکه اگر سبدی متناسب با سبد شاخص در اختیار داریم ، باید بدانیم حدود بازدهی مورد انتظار روزانه معقول ( قابل دستیابی) این سبد سرمایه گذاری حدود 1درصد است.
حال اگر سرمایه گذار بپرسد که بر اساس اطلاعات تاریخی بازده مورد انتظار دستیافتنی در بازه ماهانه برای این سبد چقدر است ، در جواب وی به گراف زیر اشاره میکنیم:
در توضیح گراف فوق باید بگوییم ، روند زرد رنگ بازدهی ماهانه سبد شاخصی است و خط نارنجی رنگ، بازدهی ماهانه اوراق بهادار بدون ریسک است که در اینجا اوراق مشارکت دولتی مد نظر بوده است.
بررسی های «اقتصادنیوز» نشان میدهد که بر اساس دادههای تاریخی میتوان گفت بیشترین تعدد نوسان بازدهی ماهانه سبد شاخصی در محدود 15درصد و -5درصد بوده است . پس اگر سرمایه گذاری بر این عقیده باشد که این سبد در بازه ماهانه بایستی به سطوح بازدهی 20درصدو بالاتر برسد و در آنجا نوسان کند ، با نیم نگاهی به روند تاریخی بازدهی در نگرش خود تامل بیشتری خواهد کرد.
در اینجا ذکر این نکته لازم است که روند های گذشته بالاخص در فضای مالی لزوما تکرار شونده نیستند اما چه بهتر که با نیم نگاهی بر گذشته بر مطلوبیت تصمیم گیری سرمایه خود بیفزاییم. این دست از اطلاعات که متاسفانه تا کنون به ندرت مورد توجه سرمایه گذاران قرار گرفته است میتواند چراغ راهی برای تصمیم گیری معقول و مناسب در این فضای پر ابهام باشد.
یکی دیگر از جنبه های مهمی که سرمایه گذاران بیاستی بدان توجه ویژه داشته باشند ، تصمیم گیری در خصوص قبول ریسک سرمایه گذاری هاست . باید دقت کنیم که ریسک یک تیغ دو لبه است . در جوامع انسانی ریسک عموما با معنای منفی آن همراه است اما در فضای مالی و سرمایه گذاری ریسک میتواند مثبت هم باشد . برای درک راحتتر این موضوع آن را به زبانی ساده بازگو میکنیم . در فضای مالی ، ریسک به معنای حد فاصل بازده مورد انتظار از بازده واقعی است . این تعریف دوجنبه دارد.
جنبه منفی آن اینست که سرمایه گذاری ما کمتر از بازدهی مورد انتظارمان سوددهی داشته باشد ، یا حتی در مواقعی به دام زیان بیافتیم. اما جنبه مثبت که کمتر مورد توجه قرار میگیرد اینست که سرمایه گذاری ما بیش از بازدهی مورد انتظار مان سوددهی داشته باشد که این مفهوم را با نام ریسک مثبت میشناسیم.
پس فرد سرمایه گذاری در کنار استفاده از منطق بازدهی بایستی ترجیحات ریسک پذیری خود در گام ابتدایی مشخص کند. به این معنی که تعیین کنیم در ازای تحمل چه میزان ریسک ، خواهان سود هستیم.
به گزارش اقتصادنیوز، در این راستا همانند توصیفات قبل از گزارش های تاریخی بازار سرمایه در خصوص ریسک و بازده صنایع بهره جستهایم تا ازین طریق به ارتقا کیفیت تصمیم گیری سرمایه گذاران کمک کنیم.
در جدول مذکور، میانگین بازدهی ماهانه برخی از صنایع در کنار ریسک کل ماهانه این صنایع آمده است . حال باید از خود بپرسیم با جدول بالا چه کنیم ؟
قبل از بررسی جدول به این نکته رسیدیم که بایستی به این سوال :«به ازای تحمل چه میزان ریسک ، خواهان سود دهی هستیم ؟» پاسخی دقیق دهیم .
بر اساس اطلاعات گذشته موجود صنایع جدول بالا برای پاسخ به این سوال اساسی طراحی شده است . برای مثال اگر ما خواهان سرمایه گذاری در صنعت کانی های فلزی هستیم باید بدانیم در سالهای گذشته ، در ازای تحمل ریسک 13درصد در ماه ، به سوددهی 8 درصد در ماه رسیده ایم.
بر این اساس میتوانیم از خود بپرسیم آیا این ترکیب از ریسک و بازده مطلوب ما هست یا خیر؟ اگر جواب شما خیر است پس به نظر میرسد بدنبال صنایعی هستید که در ازای بازدهی معین ، ریسک کمتری را برای شما بهمراه داشته باشد یا به تعبیری دیگر شما فردی ریسک گریز هستید .
برای راحتی تحلیل در جدول بالا از نسبت ضریب تغییرات یا همان تقسیم ریسک بر بازده استفاده شده است . پس به زبانی بسیار ساده بدنبال صنایعی هستید که این نسبت برای آن کمتر یا برابر یک باشد.
دیگر سوالی که بایستی به آن پاسخ گفت ، تعیین نیاز نقدینگی است . به این معنی که ما چه میزان دریافتهای نقدی از سرمایه گذاری خود انتظار داریم .شاید در نگاه اول این تعریف با نقدشوندگی اشتباه گرفته شود . نقدشوندگی به زبان ساده به معنی قدرت تبدیل به نقد شدن سرمایه گذاری ها در قیمتهای تعادلی بازار است.
بعنوان مثال شاید یک سرمایه گذار بازنشسته نسبت به یک سرمایه گذار تازه کار جوان و جویای ریسک نیاز بیشتری به چرخش وجه نقد در زندگی اش داشته باشد . بر این اساس باید از خود بپرسیم به جه میزان چرخش وجه نقد ناشی از سرمایه گذاریمان نیازمندیم .
یکی از منابع ورود نقدینگی ناشی از سرمایه گذاری در بازار سرمایه سود نقدی تقسیمی شرکتها در پایان هر سال مالی است . این میزان سود بر اساس جنبه های مختلفی تعیین و پرداخت میگردد . فارغ از بررسی این عوامل به سراغ سابقه صنایع مختلف در پرداخت سود نقدی میرویم . سود نقدی قابل پرداخت هر سهم درصدی از سود هر سهم است .
نکته حائز اهمیت این است برخی از صنایع بر طبق اطلاعات گذشته در پرداخت سود نقدی دست و دلباز تر و برخی بنابر شرایط اقتصادی تنگ دستی به خرج داده اند . نمودار زیر به توصیف نسبت سود نقدی هر سهم در صنایع مختلف به سود هر سهم آن صنعت در سال 93 میپردازد.
ررسی این نمودار ازین بابت حائز اهمیت که سرمایه گذاران از روند و حدود این نسبت مرتبط با نقدینگی آگاه شوند . بر اساس آنچه ازین نمودار میتوان برداشت کرد تراکم سود نقدی پرداختی در صنایع مختلف در سال 93 در سطوح 50 تا 90 درصد بوده است . حال شاید این سوال پرسیده شود که یک سال مبنای مناسبی از یک روند نیست . به همین دلیل به سراغ نمودار زیر میرویم و این نسبت را در سطح کلان بازار سرمایه مورد بررسی قرار میدهیم.
نسبت مذکور در سالهای 86 تا 93 به ترتیب فوق بوده است . حال میتوان با اطمینان بیشتری بیان داشت که نسبت پرداخت سود نقدی در بازار سرمایه کشور حدود70درصد است. این روند خود تحت تاثیر عوامل مختلف در طول زمان تغییر کرده است . پس اگر سرمایه گذاری تازه کاری جوانی که نیاز نقدینگی به نسبت کمتری را احساس میکند بیان دارد که: «انتظار دارم سرمایه گذاری من در هر سال بطور میانگین 5درصد از سود هر سهم خود را تقسیم کند ». شاید با نیم نگاهی به روند فوق نیاز به تجدید نظر یا تامل بیشتری در مختصات سرمایه گذاری خود را دارد .
با این تفاسیر تا کنون توانستیم به زبانی بسیار ساده نحوه پاسخ دهی به چند سوال اساسی در مسیر سرمایه گذاری را مرور کنیم . باز هم بایستی خاطر نشان کرد که روند گذشته آیتم های مالی و سرمایه گذاری لزوما تکرار شونده نیستند و قصد و نیت ما از تشریح این روندها ، توجه به چنین مفاهیمی است که متاسفانه از طرف سرمایه گذاران تا کنون مورد توجه قرار نگرفتهاند .
به ویژه اگر سرمایه گذاران تازه کار که با فضای پر ابهام این بازار آشنا نیستند از چنین مفاهیمی آگاهی یابند ، یقینا در تعیین مختصات سرمایه گذاری کارا تر عمل خواهند کرد که این کارایی موجبات دستیابی به مطلوبیت های مورد انتظار آنان را از بازار سرمایه فراهم خواهد کرد .