در این پژوهش اثار مالیات بر ارزش افزوده در صنعت بیمه، مصرفکنندگان، سطح رفاه اقشار کم درآمد و متوسط و نیز اثرات کلان این سیستم مالیاتی بر اقتصاد ملی بررسی و تطبیق مقایسهای شده و همسویی مالیات بر ارزش افزوده بر صنعت بیمه با اهداف اصلی وضع مالیات برارزش افزوده تبیین و تحلیل شده است. بر اساس این مطالعه، مشکل اصلی در بروز نارسایی ها و آثار نامطلوب وضع مالیات بر ارزش افزوده بر صنعت بیمه فقدان روش مناسب برای دریافت مالیات برارزش افزوده از مصرف کنندگان نهایی است؛ گامی که کشورهای پیشرو در این عرصه به خوبی از آن بهره بردهاند. بر اساس مطالعات در زمینه مالیات بر ارزش افزوده بر بیمه در کشورهای پیشرو، محصولات بیمههای عمومی (غیرزندگی) در بسیاری از حوزه های قانونی در جهان همچون 28 عضو اتحادیه اروپا، کانادا و ژاپن، معاف از مالیات بر ارزش افزوده است.
در کشورهای استرالیا، نیوزلند، سنگاپور، آفریقای جنوبی و مالزی مالیات بر ارزش افزوده ( VAT ) فقط بر بیمههای غیرعمر اعمال میشود.
در این کشورها بیمههای عمر از مالیات بر ارزش افزوده معاف است.
بر اساس این پژوهش، از نظر اقتصادی، مالیات بر ارزش افزوده (VAT ) یک مالیات خنثی در اقتصاد محسوب می شود. خنثی بودن این نوع مالیات بدین معناست که طبق تئوریهای اقتصادی نباید بر عوامل تولیدی و مولد، سرمایهگذاری و اشتغال تاثیر منفی بگذارد.
از دیگر ویژگیهای این نوع مالیات میتوان به داشتن کمترین آثار منفی بر تصمیمگیریهای اقتصادی افراد و بنگاههای اقتصادی اشاره کرد.
در واقع هدف مالیات بر ارزش افزوده جلوگیری از مصرفگرایی در جامعه است که دولت با وضع مالیات بر ارزش افزوده از هر مصرفکننده به اندازه درصدی از مصرفش مالیات دریافت میکند.
با توجه به اینکه خدمات مالی در تمام دنیا بستر ساز فعالیتهای اقتصادی هر کشوری است ، اینگونه خدمات عموماً از پرداخت مالیات بر ارزش افزوده معاف شده است اما متأسفانه در ایران بیمه به عنوان یکی از خدمات مالی در سبد خدمات مالی کشور از پرداخت مالیات بر ارزش افزوده معاف نیست.
پرداخت مالیات از سوی صنعت بیمه نه تنها نرخ پوششهای بیمهای را برای مصرف کننده بالا می برد و هدف اصلی از برقرای مالیات بر ارزش افزوده را محقق نمی کند، بلکه موجب کاهش تمایل در خرید بیمه نامه میشود که هزینههای زیادی را بر اقتصاد، دولت و خانوارها از ناحیه ریسکهای موجود وارد می کند.
اعمال مالیات بر ارزش افزوده بر روی حقبیمهها همچنین موجب بالارفتن هزینه در بخشهای تولیدی می شود و ضمن افزایش قیمتها در بازار و بعضا نیز به وجود آمدن تورم، مانع از رونق سرمایهگذاری و تولید خواهد شد و هدف از دریافت مالیات بر ارزش افزوده که همان رونق تولید و سرمایهگذاری است نیز تحقق پیدا نمیکند.