در یازده ماه نخست سال گذشته بیش از ۴۷میلیارد دلار کالا از طریق گمرک وارد کشور شده است. در مقابل این عدد معاملات ارز در بازار غیررسمی و حتی تقاضای ارز مسافرتی قابل توجه نیست. ولی پیش از ایجاد نظام یکپارچه معاملات ارزی این بازار غیررسمی ارز بود که نرخ ارز را تعیین میکرد. تعیین نرخ ارز در بازار و عدم تثبیت نرخ آن البته موضوعی مورد تاکید اقتصاددانان است ولی به دلیل اینکه نرخ در عمل در بخش کوچکی از بازار ارز شکل میگرفت، هیجانات ناشی از تحولات سیاسی، نوسانهای بزرگی در نرخ ارز ایجاد میکرد.
از آنجایی که ثبات نرخ ارز یکی از مهمترین اهداف بانک مرکزی است، سامانه ارزی جدیدی با نام نیما (نظام یکپارچه معاملات ارزی) ایجاد شد تا تمامی خرید و فروشهای رسمی ارز کشور از طریق این سامانه انجام پذیرد و نرخ ارز در بازار اصلی معاملات ارزی شکل گیرد.
البته با وجود نقش مثبت ساماندهی و متمرکز نمودن معاملات ارزی در این سامانه که هم امکان کشف قیمت به دور از هیجانات گذرا را امکانپذیر میسازد و هم ردیابی میزان معاملات را برای بانک مرکزی امکانپذیر میکند تا در صورت لزوم به دخالت در بازار (با افزایش یا کاهش تزریق ارز) بپردازد، نباید از این نکته غافل شد که ایجاد نظام یکپارچه معاملات ارزی درمان تمام دردهای اقتصاد کشور به ویژه در بحث نرخ ارز نیست.
در شرایطی که در چند سال گذشته نقدینگی شبکه بانکی چندین برابر شده است و این سیل نقدینگی در پشت سد نرخهای سود بالا قفل شده بوده است، انتظار آحاد اقتصادی افزایش سطح قیمتها در آینده است. نمیتوان با اتکا به سامانه نیما از این کاهش ارزش ریال پیشگیری کرد.
نکته مهم در موفقیت یا شکست نیما تعیین شیوه قیمتگذاری ارز در آن است. اگر بنا باشد نرخ ارز در سامانه نیما به شکل دستوری تعیین شود در بلندمدت مطمئنا با شکست مواجه خواهد شد. در طول دهههای گذشته قیمتگذاری دستوری نرخ ارز بارها تجربه شده است و در همه موارد با شکست روبرو شده است. میدانیم که ثبات نرخ ارز به معنی تثبیت آن نیست. ولی باید توجه داشت که عدم تثبیت نرخ ارز لزوما با افزایش قیمت دستوری آن توسط بانک مرکزی نیز به دست نمیآید.
البته اقدامات بانک مرکزی در کوتاهمدت میتواند همراه با نرخ دستوری باشد ولی در بلندمدت تعیین (کشف) نرخ ارز باید به عرضه و تقاضا در بازار واگذار شود. خوشبختانه امید میرود با جمع شدن تمامی معاملات ارزی در سامانه نیما نرخهای ارز کشف شده در این سامانه نرخهای واقعی باشد که تراز تجاری کشور را برقرار میسازد و از هیجانات زودگذر بازار غیررسمی به دور باشد.
نکته مهم دیگر در موفقیت سیاستهای ارزی به رسمیت شناختن تحولات سیاسی به عنوان عوامل بنیادی موثر بر نرخ ارز است. با اینکه تاثیرات سخنان برخی مقامات خارجی که بعضا باعث نوسانات شدید ارز شده است را نمیتوان به عنوان تحولات بنیادین شناخت ولی موضوعاتی چون خروج آمریکا از برجام که آینده روابط اقتصادی و تجاری کشور را تحت تاثیر قرار میدهد بر میزان تحقق واردات و صادرات آینده موثر خواهند بود و در نتیجه میتوانند بر نرخ ارز موثر باشند. در این حالت بانک مرکزی نباید با نگاه گذشتهنگر و مقایسه صادرات و واردات در ماههای گذشته نرخ ارز را مستقل از تحولات سیاسی بداند.
موضوع مهم دیگری که بانک مرکزی باید مدنظر داشته باشد تا سامانه نیما موفق شود رصد تفاوت نرخهای ارز در سامانه نیما و بازار غیررسمی است. البته بدیهی است که قیمت بازار غیررسمی که پوششدهنده نیازهایی است که لزوما مورد تایید بانک مرکزی نیست (همچون مصارف بیش از میزان تخصیص ارز مسافرتی) مقداری متفاوت از نرخ بازار اصلی باشد ولی فاصله گرفتن بلندمدت این دو بازار از یکدیگر نشانهای از عدم تعادل در بازار اصلی خواهد بود. باید به تجربه چندین دههای در نرخگذاری ارز بنگریم و ببنیم که هر گاه نرخ بازار غیررسمی از بازار رسمی فاصله گرفته است، این بازار غیررسمی بوده است که در واقع سیگنال واقعی را منتقل کرده است.
در نهایت به عنوان نتیجهگیری میتوان گفت با توجه به اولویت تامین ارز برای واردات کالاهای مصرفی و سرمایهای، تشکیل بازار یکپارچه و ساماندهی شده ارز در سامانه نیما اقدامی مثبت است که در صورت التزام بانک مرکزی به قواعد بازار میتواند در ایجاد ثبات نرخ ارز و نهایتا ثبات اقتصاد کلان موثر واقع شود.