پس از خواندن چند مقاله در این زمینه فقط پی برده بودم که در میان برخی از برادران اهل سنت ,,بیمه گری ,,متداول را قبول ندارند و بجای آن شرکت های,,تکافل ,,را راه اندازی میکنند و ریسک ها را از طریق عملیات تکافل انتقال و مدیریت میکنند.
البته با کمی جستجو استنباط نمودم که ریشه اختلاف وتفاوت اساسی بین این دو نوع از روش پذیرش و انتقال ریسک ها, در باور به قضا و قدردر زندگی نهفته است. با توجه به این تفاوت دیدگاه برخی از برادران مسلمان مالکیت شرکت های بیمه و مدیریت ذخایر ریاضی و فنی به روش ,,بیمه گری ,, را قبول ندارند و آنرا مغایر با مشیت الهی و تعالیم دین مبین میدانند.
هنوز نمیتوانستم موضوع را تحلیل و عینی سازی و درک کنم تا اینکه در صحنه عمل با مقایسه شنیده ها و آنچه دیده بودم و آنچه می دیدم سعی کردم ریشه اندیشه ای که به تکافل باور دارد را لمس نمایم.
تجربه اول: سالهای بسیار دور در گذشته دریکی از باغات مرحوم پدرم در حال کمک به کارگران برای چیدن محصولات درختان میوه بودم.در اطراف درختان روی زمین, علف های هرز و بلند زیادی رشد کرده بودند بطوریکه سطح زمین به راحتی دیده نمیشد.
چون در این باغ و استخر آن قبلا انواع مارهای سمی به تعداد زیاد در فصل تابستان دیده بودیم ,به همه کارگران موضوع را یادآوری کردم .با اینحال یکی از کارگران که از برادران افغانی اهل سنت بود پاسخی به من داد که برایم جالب و اولین تجربه عینی از باور به این اندیشه بود.وی با خونسردی کامل میان علف های بلند و انبوه قدم بر میداشت و میوه ها را میچید در حالیکه زیر پای خود را ابدا نگاه نمیکردو در همین حال, به من گفت :تااذن خداوند نباشد برگی از درختی نخواهد افتاد !!!!!!مرگ و زندگی در دست خداوند متعال است,نگران نباشید تا عمرهر انسان باقیست ,مار هم به آن انسان گزند نمیزند!!!!!
در همین لحظه به خودم گفتم که وی به تقدیر و فلسفه توکل در این جملات دارداشاره میکند.!!!!!!
تجربه دوم :سالهای دور بعد از آن ,مدتها بود که کارگزار بیمه شده بودم .در منطقه شرق تهران سه برادر تاجر و فعال ,تمام بیمه نامه های شغلی و شخصی خویش را از طریق کارگزاری بنده خریداری میکردند .یک روزاز برادر بزرگتر پرسیدم ,آیا دوست دارید با مزایای بیمه های عمر و سرمایه گذاری آشنا شوید ؟
در حالتی که پرخاشگرانه و حاکی از عصبانیت بود, پاسخ داد: این چه پیشنهادی هست که میکنید ؟
با تعجب گفتم ,چه ایرادی مگر پیشنهادم داشت ؟
پاسخ داد :برادر من ,,هر آنکس که دندان دهد نان دهد !!!!!''
او گفت ,تقدیر و سرنوشت و اعطای روزی و اداره زندگی هر شخص از لحظه تولد تا لحظه فوت بر عهده خداوند متعال است و خریدن بیمه عمر و اتکای به شرکت بیمه مغایر این باور و مشیت الهی است .!!!!؟؟؟؟
از بیمه گذاری که همه بیمه نامه های غرامتی را از طریق کارگزاریم میخرید و به وجود ریسک و ابزار مالی مقابله با مخاطرات باور عملی داشت ودارای مذهب شیعه بود, شنیدن این سخنان با توجه به فتاوی علما و مراجع معظم تقلید مبنی بر جایز و حلال بودن کلیه عملیات بیمه گری بطور کلی و بیمه های عمرپس اندازی بطور اخص برایم بسیارتعجب آور بود !!!!؟؟؟؟.
اکنون سالهاست که در مورد مقایسه بین تکافل و بیمه گری مطالعه شخصی میکنم و تاثیرات ایندو را بر فقر زدایی در جوامع و نیز درجه مقابله با پیامدهای منفی مخاطرات و درجه عقلایی بودن و ترجیح هرکدام از آنها بر دیگری و معایب و مزایای هر کدام رابررسی و تعمق میکنم.شباهت هایی بین ,,تکافل,,با صندوق های حمایتی و باشگاههای P&I میبینم اما واقعا نیاز به تببین دقیق مشترکات و افتراقات و اثربخشی و کارآیی این دو عملیات در دنیای تجارت و آتیه زندگی انسانها وجود دارد.
در پایان اشاره به این موضوع که شاید من نیز نتوانستم عملیات ,,تکافل ,,را در این یادداشت محدود به طرز مناسب تشریح کنم .!!!! از دوستان دارای مطالعه در این حوزه انتظار نشر نتایج بدست آمده میرود.
*کارشناس مطالعات ریسک و بیمه