به گزارش پایگاه خبری نقدینه، مشكلات ساختاري شبكه بانكي از جمله بالا بودن ميزان مطالبات معوق و تسهيلات غيرجاري بانكها كه بيش از 74هزار ميليارد تومان در پايان سال94 رسيده و حجم عظيم وثايق و دارايي مشتريان بدهكار، موجب شده كه بانكها براي ايجاد تضمين بازگشت اقساط تسهيلات بانكي، روشهاي مختلفي از جمله بلوكه كردن 5 تا 15درصد مبلغ وام بانكي به واحدهاي توليدي در قالب سپرده كوتاهمدت را در دستور كار قرار دهند.
برخي كارشناسان با اشاره به اين نكته كه پيش از اين، تنها 10درصد مبلغ وام بانكي به صورت بلوكه در حسابي باقي ميماند و تا پايان دوره بازپرداخت اقساط تسهيلات بانكي، به عنوان پشتوانه و تضميني براي بازپرداخت به موقع اقساط بانكي حفظ ميشد، معتقدند كه در حال حاضر اين مبلغ به 20درصد مبلغ تسهيلات بانكها افزايش يافته و عملا باعث شده كه به جاي اينكه نرخ سود تسهيلات بانكي به 18درصد كاهش يابد عملا 20درصد بالاتر از رقم مصوب است و 3.6درصد بيشتر از 18درصد است و نرخ سود تسهيلات بانكي را عملا به 21.6درصد و نزديك به 22درصد بالا برده است. براين اساس، عملا نرخ سود تسهيلات 18درصد نشده بلكه حدود 22درصد است.
اما در مقابل برخي صاحبنظران ميگويند كه وقتي قوانين بانكي و سياستهاي سيستم بانكي به سمت تشويق رشد سپردههاي كوتاهمدت رفته و در عين حال فعالان اقتصادي خواستار افزايش تسهيلات بلندمدت و چند ساله هستند، بانكها چگونه ميتوانند باوجود قفل شدن 50درصد منابع خود كه به خاطر مطالبات معوق و بدهي دولت و سپرده قانوني و... امكان تحرك ندارد، هم سود سپردههاي كوتاهمدت را پرداخت كنند و هم فورا آماده پرداخت سپردههاي كوتاهمدت باشند و هم تسهيلات بلندمدت با سود كم پرداخت ميكنند، با كدام منابع بايد همه اين انتظارات را برآورده كرد و چگونه ميتوان تناقض موجود قوانين بانكي و رشد سپرده كوتاهمدت و افزايش تسهيلات بلندمدت را مديريت كرد؟
در اين راستا، محمد نجفي عرب رييس كميسيون اقتصاد سلامت اتاق تهران در گفتوگو با سايت خبري اتاق تهران اعلام كرد: كاهش نرخ سود تسهيلات بهطور واقعي اتفاق نيفتاده است. به گفته او، بانكها در حال حاضر، 20درصد كل وام گرفته شده را در حساب سپرده كوتاهمدت بلوكه ميكنند و تا زمان تسويه وام اين مبلغ را پرداخت نميكنند.
محمد نجفي عرب اعلام كرد: كاهش نرخ سود تسهيلات بهطور واقعي اتفاق نيفتاده است. قرار بود نرخ سود تسهيلات كاهش پيدا كند تا توليدكنندگان راحتتر وام بگيرند و بتوانند نقدينگي مورد نياز خود را به دست آورند. اما فعالان بخش خصوصي حالا خيلي از اين اتفاق راضي نيستند و معتقدند كاهش نرخ سود تسهيلات در عمل كاهش پيدا نكرده است.
او ادامه داد: البته در گذشته هم مقداري از وام را بلوكه ميكردند كه البته به ميزان 10درصد وام بود اما حالا مبلغ بلوكه شده وام بانكي به 20درصد رسيده است. اگر توليدكنندهيي بخواهد بهطور مثال 2ميليارد وام بگيرد، بايد 20درصدش را در بانك سپرده كند. به اين ترتيب درواقع نرخ تسهيلات كاهش پيدا نكرده و 18درصد نشده است بلكه با احتساب اين 20درصد بلوكه كردن وام، عملا نرخ تسهيلات همان 22درصد است. به اعتقاد نجفي عرب، اما اگر كاهش نرخ سود تسهيلات بهطور واقعي رخ بدهد، ميتواند براي حوزه توليد كمككننده باشد. او گفت: قاعدتا نرخ سپرده هم مهم است. طبيعتا آن چيزي كه براي نرخ سود مدنظر است، با نرخ تورم خودش را تنظيم كند، حالا يكي، دو درصد بالاتر از نرخ تورم باشد، نرخ مطلوبي محسوب ميشود. اما بزرگترين مشكل ما ركود است. صنايع گرفتار ركود هستند. اصولا قدرت خريد مردم بهشدت كاهش داشته و تقاضا هم تحريك نشده است.
رييس كميسيون اقتصاد سلامت تاكيد كرد: منابع جاري براي توليدكننده مهم است، اما مهمترين بحث كه صنعت را گرفتار كرده ركود است، دولت بايد تقاضا را تحريك كند. در غير اين صورت فكر نميكنم با تغيير نرخ سود تسهيلات اثر جدي در اقتصاد ديده شود. اولويت خروج از ركود است.
دلايل قانوني نگهداري بخشي از تسهيلات
اما مسعود بيرمي كارشناس بانكي در اين زمينه در پاسخ به پرسش «تعادل» كه بانكها با چه هدفي بخشي از مبلغ تسهيلات بانكي را بلوكه ميكنند، گفت: ابتدا بايد ميزان درصد بلوكه شده تسهيلات بانكي كه برخي فعالان اقتصادي آن را 20درصد اعلام كردهاند، اصلاح كنيم و بايد گفت كه اين مبلغ بسته به شرايط تسهيلات و وضعيت اقساط و فعاليت توليدكننده و وامگيرنده از 5 تا 15درصد متغير است و اين رقم به صورت غيررسمي از سوي بانكها مطرح و اجرايي ميشود.
وي افزود: براساس عقود تسهيلات بانكها، اين اجازه به بانكها داده شده كه متناسب با عقد تسهيلات بانكي، بخشي از مبلغ را در حساب نگهداري كنند. به عنوان مثال، در عقود مشاركتي تاكيد شده كه سهم آورده وامگيرنده نبايد زير 20درصد باشد و اين سهمالشركه ميتواند به صورت نقدي يا غير نقدي باشد. بيرمي تاكيد كرد: اين كار از نگاه بانكها دو دليل عمده دارد. وقتي مجمع عمومي بانكها در حال برگزاري است و مديران بانكها بايد صورتهاي مالي و شاخصهاي اساسي نقدينگي و موجودي منابع خود را به سهامداران و فعالان اقتصادي نشان دهند، اگر قرار باشد هرچه در حسابهاي سپرده خود دارند را به عنوان تسهيلات پرداخت كنند، عملا باعث كاهش عملكرد منابع مالي بانكها ميشود و شاخصها را با ارزيابي پايينتري نشان خواهد داد.
وي ادامه داد: وقتي بانكها با تنگناي مالي مواجه هستند، نقدينگي كافي ندارند و فشار بر بانكها براي پرداخت تسهيلات و تامين سرمايه در گردش بالاست، بايد روشهايي مانند نگهداري بخشي از تسهيلات در حسابها مورد توجه باشد تا بانكها توان نسبي و حداقلي خود را حفظ كنند و امكان تامين نيازهاي اساسي سپردهگذاران، تسهيلات گيرندگان و طيف گسترده ذينفعان و مشتريان بانكها را داشته باشند. اگر قرار باشد هرچه موجودي دارند تسهيلات بدهند و تمام مبلغ تسهيلات را به متقاضي پرداخت كنند، با كدام منابع و نقدينگي ميتوانند گردش مالي و امور بانكي را انجام دهند؟ لذا اين به نفع تسهيلات گيرندگان و سپردهگذاران است كه بخشي از منابع تسهيلات در حساب آنها در بانك موجود باشد تا امكان پرداخت منابع، نقدينگي و پرداختهاي جاري بانكها وجود داشته باشد.
وي افزود: دليل دوم بانكها در بلوكه كردن 5 تا 15درصد مبلغ تسهيلات، عدم تناسب سود دريافتي بابت تسهيلات با سود پرداختي براي سپردههاست زيرا عمده درآمدهاي بانكها به خاطر قفل شدن 50درصد منابع آنها حاصل از رشد بدهي دولت، مطالبات معوق، سپرده قانوني، سقف اعتباري و... كاهش يافته است.
وي اظهار داشت: توجه داشته باشيم كه به خاطر سياستهاي نامناسب تسهيلاتدهي بانكها و سياست انبساطي بانك مركزي و دولت در دولت قبل سالهاي 91- 1384، مطالبات معوق و بدهي دولت به بانكها بهشدت رشد كرد و مطالبات معوق تا 80هزار ميليارد تومان و بدهي دولت تا 120هزار ميليارد تومان افزايش يافت و درنتيجه بانكها نه تنها سودي بابت آنها دريافت نكردهاند بلكه امكان استفاده از منابع خود را نداشتهاند. مشكل عمده اين است كه بايد با 50درصد منابع خود، هم سود سپردهها را تا 15درصد پرداخت كنند و رقابتي نامناسب براي جذب سپردهها و نرخهاي بالاتر وجود داشته و دارد و هم بايد هزينههاي پرسنلي، اداري و... را پرداخت كنند. در نتيجه بانكها تحت فشار سنگين هزينههاي جذب سپرده هستند و تسهيلات آنها به اندازهيي نيست كه بتواند سود مناسبي را نصيب بانك كند و كمبود نقدينگي و منابع نيز مديريت منابع بانكها را سختتر كرده است.
وي تاكيد كرد: براين اساس تا زماني كه بدهكاران عمده بانكها تعيين تكليف نشوند و مطالبات و منابع قفل شده بانكها آزاد نشود، مشكل نخواهد شد و نميتوان انتظار داشت كه تمام منابع بانكها صرف پرداخت تسهيلات ارزان قيمت شود.
اين كارشناس بانكي گفت: برخي بدهكاران بانكي به جاي نقدينگي و پول، زمين و كارخانه و املاك به بانك ميدهند و اين مشكل باعث شده كه در شرايط ركودي، تقاضاي كافي براي فروش اين داراييها وجود نداشته باشد و نگهداري آنها نيز براي بانكها هزينه دارد و سودي بابت نگهداري و ركود در بازار فروش داراييها نصيب بانك نميشود و بانك به جاي دريافت سود از محل تسهيلات و اقساط بانكي، عملا با حجمي از وثايق راكد مواجه است.
وي افزود: از سوي ديگر، بانكها 2 تا 3سال زمان نياز دارند كه صورتهاي مالي خود را براساس استانداردهاي جديد بال و صورتهاي مالي بانك مركزي تنظيم كنند. درنتيجه بانكها بايد نسبتهاي مالي و صورتهاي مالي خود را اصلاح كنند و در شرايطي كه با اين مشكلات مواجه هستند، بايد نسبت به اتخاذ روشهايي كه كاهش مطالبات معوق را به همراه داشته باشد، اقدام كنند. اگر مبلغي را براي تضمين بازپرداخت اقساط كوتاهمدت تسهيلات نداشته باشند، بانكها را با مطالبات معوق بيشتر، وثايق و داراييهاي راكد بيشتر و كمبود نقدينگي بيشتر مواجه خواهد كرد. لذا درمجموع نگهداري 5 تا 15درصدي تسهيلات بانكي بهنفع خود فعالان اقتصادي و تسهيلاتگيرنده است تا بازپرداخت اقساط را تضمين كند و امكان وام بيشتر به فعالان اقتصادي و خروج از ركود را فراهم كند. بيرمي با اشاره به اين موضوع كه وضعيت موجود به سمتي پيش رفته كه سپردههاي كوتاهمدت افزايش يابد گفت: در حالي كه سپردهگذاران به سپرده كوتاهمدت تمايل بيشتري دارند تا هر زمان كه اراده كردند پول را از بانك خارج و صرف خريد و فروش و سرمايهگذاري كنند، اما برنامهها و سياستهاي تسهيلاتدهي به سمت برنامههاي درازمدت رفته است زيرا وامگيرنده بايد تسهيلات بانكي را در چند سال صرف سرمايهگذاري كند تا به توليد و نتيجه برسد و اقساط خود را چند سال پرداخت كند و به توليد و اشتغال بيشتر، رشد توليد و ارزش افزوده منجر شود. اما اين روند متناقض يعني سپردههاي كوتاهمدت و حداكثر سود سپرده يكساله، در مقابل تسهيلات بانكي بلندمدت و چند ساله، عملا باعث فشار بر منابع بانكها ميشود.
وي افزود: به عبارت ديگر، در شرايطي كه بانكها بايد آماده پرداخت سپردههاي كوتاهمدت مردم باشند، از سوي ديگر بايد تسهيلات را بلندمدت پرداخت كنند و در اين ميان، بايد منابع قابل توجهي در بانك موجود باشد كه پرداخت ديرهنگام اقساط تسهيلات را تحمل كند و در عين حال آماده بازپرداخت فوري سپردههاي كوتاهمدت باشد و اين موضوع به معناي فشار شديد به بانكهاست.
بيرمي تاكيد كرد: ما نبايد به قيمت رشد بازار سرمايه و رشد توليد، بازار پول را نابود كنيم و بانكها را با شرايط سخت و پيچيدهتر از اين مواجه كنيم. اگر توليدكنندگان و فعالان بازار سرمايه، كالا و كار انتظار حمايت از سوي بازار پول و بانكها دارند، بايد شرايط سخت بانكها را درك كنند و راهكاري براي كاهش مطالبات معوق بانكي، پرداخت به موقع اقساط و بدهيها ارائه دهند تا بانكها توانمند شوند و قدرت تسهيلاتدهي آنها براي كمك به توليد و سرمايه بيشتر شود.
اصلاح قانون براي افزايش سپردههاي بلندمدت
اين كارشناس بانكي گفت: قانونگذار، قوانين پولي و بانكي را به گونهيي تصويب كرده كه عملا سپردههاي كوتاهمدت در حال افزايش و سپردههاي بلندمدت كاهش يافته و درنتيجه منابع موجود بانكها براي تسهيلاتدهي كمتر شده است. از سال 84 به بعد ما شاهد شكاف بين قوانين و شرايط واقعي اقتصاد هستيم و اين مسائل و فشارها باعث دور زدن قانون ميشود و لذا بايد بازنگري درستي روي قانون نظام بانكي صورت گيرد تا فشار به بانكها كاهش يابد و قانون رعايت شود. بايد ماندگاري منابع در حسابهاي بانكي و زمان ماندگاري سپردهها را متناسب با دوره طولاني بازپرداخت اقساط تسهيلات بانكي افزايش دهد تا با تبديل سپردههاي كوتاهمدت به بلندمدت، بانكها منابع بيشتري براي پرداخت تسهيلات بيشتر داشته باشند و درصد وام بلوكه شده در حساب تسهيلاتگيرنده نيز متناسب با شرايط شود.