احتمالا ایشان یکی از همان جوانانی هستند که می توانند با یک دهم حقوق آقای امین، کار او را انجام دهند. ولی محتوی نوشته حاکی از آن است هنوز هم برخی از ماها در تاریکی تیر میاندازیم. دوست من، شما که اول نوشتهتان میفرمایید که من شناختی از ایشان و کارهای ایشان و بیمه ندارم پس از کجا نسخه میپیچید و خواستار سپردن کار به آن جوانان پرانرژی میشوید؟! ایران عزیز یکبار این کار را انجام داد و نتیجهاش را هم دید.
اصلاً چرا واقعیت را تحریف میکنید. آقای امین در استعفانامه خود با مقایسه حقوقاش در بخش خصوصی با بیمه مرکزی، منتی بر کسی نمیگذارد بلکه میگوید من اگر در بیمه مرکزی دنبال حقوق بالا بودم بخش خصوصی را با درد سر کمتر و حقوقی بالاتر از دو برابر بیمه مرکزی رها نمیکردم.
البته خیلی از این دست نوشتهها، با هدف اصلاح امور انجام نمیشود. بلکه به تحریک کسانی انجام میشود که چون این پستها را غنیمتی برای خود میدانند دوست دارند خودشان آنرا حتی با حقوق کم تصاحب کنند تا با استفاده از امکاناتی که این موقعیتها در اختیار میگذارد بده – بستان سیاسی و اقتصادی انجام دهند و بصورت نامحسوس و بدون اینکه کسی متوجه شود صدها و هزارها برابر آن حقوق را بدست آورند.
خوب است کمی هم درباره آقای امین این مرد شریف بنویسم:
ایشان ۶۶ سال سن دارد. اهل بیرجند است. بیش از ۲۰ سال در استان محروم سیستان و بلوچستان از رده کارشناسی شروع بکار کرد و سالها رییس سازمان برنامه و بودجه این استان بود. براساس لیاقت و کاردانی به مدیریت بازرگانی سازمان برنامه کشور ارتقا یافت و از هیچ رانت حکومتی برخوردار نبود و صرفاً بر اساس کاردانی و لیاقت ارتقا یافت. ویژگی بارز او و دغدغه همیشگیاش مخالفت و مبارزه با بده – بستان و رانتخواری و رابطهبازی از یک سو و طرفداری از تخصص و حرفهایگری و قانونمداری از سوی دیگر بود.
ایشان به هیچ عنوان افرادی که برای لابیگری و بده – بستان برای این و آن تقاضای دیدار میکردند به اتاقش راه نمیداد. ایشان هیچگاه با سیاسیون متقاضی بده – بستان کنار نمیآمد(البته می توانید بررسی کنید و حتی از مخالفانش بپرسید که راست میگویم یا ناراست).
ایشان وقتی برای مأموریت اداری به خارج میرفت، صاف از فرودگاه میرفت هتل از آنجا به محل جلسه یا ملاقات و پس از پایان کار بلافاصله به تهران بر میگشت. در هیچ جا عضو هیأت مدیره و از این قبیل کارها نبود. تنها محل درآمدش حقوق ادارهاش بود.
وقتی بیمه مرکزی آمد. همه رانتها و مناسبات مالی ناسالم و غیرشفاف در بیمه مرکزی و شرکتهای وابسته را متوقف کرد. میلیاردها تومان قرارداد با صدا و سیما را لغو کرد و گفت صدا و سیما، سازمانی شخصی نیست و عمومی است لذا موظف است برای توسعه فرهنگ بیمه خدمات بدهد و نباید پول بگیرد. بدین ترتیب دست بسیاری از دلالها از رانتهای شیرین کوتاه شد.
به هر گونه سوءاستفاده در ارتباط با فعالیتهای نظارتی بیمه مرکزی تا آنجاییکه امکان داشت پایان داد. ایشان چون آدم حسابی و درستکار بود و کار غیرقانونی نمیکرد هر چی دریافتی داشت در فیشاش نوشته میشد و گرنه آنقدر باهوش و حواسجمع بود که اگر ریگی در کفشاش باشد مثل بسیاری دیگر دریافتیهایش را در فیش حقوقی درج نکند.
امین در کارش نیز بسیار مسلط و خبره بود و یکی از مطلعین شاخص صنعت بیمه بود و هست. البرز یکی از بیمههای پیشرو و خوشنام در کشور است که امین از عوامل اصلی آن است.
در سال ٧۶ در سازمان برنامه، رییس وقت همه مدیران را جمع میکند و خواستار امضای بیانیهای برای حمایت مدیران سازمان برنامه از ریاست جمهوری یکی از نامزدها میشود. تنها سه نفر زیر بار این کار نمیروند. یکی از آنها آقای امین بود.
وقتی هم که به قول خودش “پیشامدی در سازمان تحت مسوولیتش سازماندهی شد” که به غلط در ذهن برخی تداعی کار ناسالم کرد بلافاصله استعفا کرد و برای اینکه با استعفایش مخالفت نشود آنرا قبل از مقام مسوول به رسانهها داد.
آیا حقوق و مزایای حداکثر ٢٠ میلیون تومان که حتی دریافت یک ریالاش خارج از ضوابط قانونی نبوده، برای چنین کسی بعد از ٣۵ سال فعالیت سالم و حرفهای، زیاد است و اطلاق غارت بینالمال برای آن منصفانه است؟
امروز در کشور ما متأسفانه بودجه عمومی با دخالت عوامل غیرمسوول در کارهایی که فایدهای برای عموم جامعه ندارد حیف و میل میشود و منابع کافی برای بکارگیری کارکنان مؤثر در پیشرفت کشور در آموزش و پرورش، بهداشت و درمان و حتی سازمان برنامه باقی نمیماند. آیا جوانمردانه است که برخیها آوار مدیریت نادرست منابع و اداره ناصحیح کشور را که یادکار نامبارک خودشان است سر امثال امین خراب کنند.
علیرغم اینکه همه کسانیکه تریبون دارند میدانند در داستان اخیر امین خطایی نکرده و حتی اشتباهی ندارد، اما کسی از او دفاع نمیکند. این بهترین دلیل برای دستی آنچیزی است که گفته شد.