نخستین نسل فینتکها در دهه ۲۰۱۰ با هدف «دور زدن» ساختارهای سنتی بانکها پدید آمدند. سرویسهایی مانند PayPal، TransferWise (Wise) و Revolut به کاربران امکان میدادند خدمات مالی را سریعتر و ارزانتر دریافت کنند، بدون آنکه وارد فرایندهای پیچیده بانکی شوند. بانکها در آغاز، این موج را تهدیدی مستقیم تلقی کردند. آنها نگران از دست دادن سهم بازار و تضعیف انحصار اطلاعات مالی بودند. اما خیلی زود واقعیت بازار چیز دیگری را نشان داد:
فینتکها نهتنها مشتریان را از بانکها جدا نکردند، بلکه انتظارات جدیدی درباره سرعت، شفافیت و تجربه کاربری ایجاد کردند؛ انتظاراتی که بانکها مجبور شدند با آن سازگار شوند. به تدریج، الگوی رابطه از رقابت مستقیم به همکاری استراتژیک تغییر کرد. فینتکها فهمیدند که برای رشد پایدار، نیازمند اعتماد و مجوزهای بانکیاند؛ بانکها نیز دریافتند که بدون فناوری و چابکی فینتکها، در دنیای دیجیتال عقب میمانند.
مدلهای همکاری بین بانکها و فینتکها
همزیستی زیرساختی
در این مدل، بانک زیرساخت فنی و نظارتی را فراهم میکند و فینتک روی آن خدمات نوآورانه توسعه میدهد.
نمونه: همکاری Goldman Sachs با اپل برای کارت اعتباری Apple Card، که در آن بانک نقش پشتصحنه را دارد و تجربه کاربری توسط اپل طراحی شده است. این نوع همکاری به فینتکها اجازه میدهد سریعتر وارد بازار شوند و به بانکها کمک میکند سهمی از بازار دیجیتال را حفظ کنند.
ادغام و تملک
برخی بانکها برای تسریع تحول دیجیتال، فینتکها را بهطور کامل خریداری کردهاند. برای مثال، BBVA اسپانیا استارتاپ Holvi را برای توسعه خدمات بانکی دیجیتال خرید. این استراتژی دو هدف دارد: جذب فناوری و نیروی انسانی چابک، و جلوگیری از رقابت آینده.
بانکداری باز و APIمحور
با اجرای مقررات PSD2 در اروپا، بانکها موظف شدند دادههای مالی مشتریان را از طریق APIهای امن در اختیار شرکتهای ثالث قرار دهند. این سیاست باعث ایجاد موجی از همکاری میان بانکها و فینتکها شد. برای مثال، Starling Bank در بریتانیا بیش از ۷۰ اپلیکیشن فینتک را به اکوسیستم بانکی خود متصل کرده است؛ از نرمافزارهای حسابداری گرفته تا تحلیل رفتار مالی مشتریان. در نتیجه، مشتریان بدون ترک محیط بانکی خود، به مجموعهای از خدمات مکمل دسترسی دارند.
مدل بانک به عنوان پلتفرم
در این مدل، بانک نقش زیرساخت مرکزی را بازی میکند و فینتکها همچون «برنامههای افزوده» روی آن سوار میشوند. این رویکرد، مفهوم بانک را از نهاد مالی به «پلتفرم فناوری مالی» تبدیل کرده است. طبق گزارش McKinsey 2024، تا سال ۲۰۲۶ بیش از ۳۰ درصد درآمد بانکها از طریق مدلهای پلتفرمی و همکاری با فینتکها به دست خواهد آمد.
مزایای همکاری برای هر دو طرف
برای بانکها:
- دسترسی به فناوریهای نو مانند هوش مصنوعی، بلاکچین و یادگیری ماشین
- کاهش هزینههای توسعه داخلی
- بهبود تجربه کاربری و جذب نسل دیجیتال
- سرعت بیشتر در نوآوری و ورود به بازار
برای فینتکها:
- دسترسی به زیرساخت بانکی و مجوزهای رسمی
- افزایش اعتماد کاربران
- بهرهمندی از دادههای مالی واقعی برای تحلیل دقیقتر
- تسهیل در توسعه جهانی و رعایت الزامات نظارتی
چالشها و تضادهای پنهان
با وجود همافزاییها، رابطهی بانک و فینتک خالی از چالش نیست. مهمترین تضادها عبارتاند از:
• تفاوت فرهنگی و ساختاری: فینتکها بر چابکی، ریسکپذیری و تصمیمگیری سریع تکیه دارند؛ درحالیکه بانکها بر کنترل، انطباق و فرآیندهای طولانی.
• نگرانی از امنیت داده: اشتراکگذاری دادهها در اکوسیستم باز، خطر نقض حریم خصوصی را افزایش میدهد.
• تعارض منافع: در برخی حوزهها (مثل پرداخت یا وام خرد)، فینتکها مستقیماً با بانکها رقابت میکنند.
• مقررات نامشخص: چارچوبهای قانونی در بسیاری از کشورها هنوز برای همکاری رسمی بانک و فینتک شفاف نیست.
بر اساس نظرسنجی Deloitte Global Fintech Study 2023، حدود ۵۵٪ مدیران بانکی گفتهاند که «همکاری با فینتکها ضروری است اما هنوز از نظر فرهنگی دشوار.»
سناریوهای آیندهی رابطه بانک و فینتک
سناریوی اول: همگرایی کامل
در این حالت، مرز بین بانک و فینتک از بین میرود. بانکها به پلتفرمهای دیجیتال تبدیل میشوند و فینتکها در قالب شرکای فناوری درون آن فعالیت میکنند.
نتیجه: تجربه کاربری یکپارچه، دسترسی گستردهتر و کاهش هزینهها.
سناریوی دوم: تقسیم بازار
بانکها بر مشتریان سازمانی و خدمات بزرگمقیاس تمرکز میکنند و فینتکها بازار خرد، پرداختهای دیجیتال و وامهای سریع را در دست میگیرند.
این مدل همزیستی، شبیه به بازار تلفن همراه است که در آن اپراتورها و استارتاپها نقشهای متفاوت اما مکمل دارند.
سناریوی سوم: بازگشت رقابت
در صورت بروز بحران اعتماد (مثلاً نشت اطلاعات یا شکست پروژههای مشترک)، ممکن است بانکها مسیر محافظهکارانهتری در پیش بگیرند و دوباره به رقابت مستقیم با فینتکها برگردند.
تحلیل Boston Consulting Group نشان میدهد احتمال تحقق این سناریو کمتر از ۲۰ درصد است، اما نمیتوان آن را منتفی دانست.
نمونههای موفق در جهان
HSBC و Tink (سوئد): همکاری برای تحلیل دادههای مالی مشتریان از طریق APIهای باز.
JP Morgan & OnDeck: ایجاد سیستم اعتبارسنجی آنی برای وامهای SME.
BBVA و SolarBank: سرمایهگذاری مشترک برای توسعه بانکداری ابری.
Mastercard Start Path Program: شتابدهندهای جهانی که بیش از ۳۰۰ فینتک را با بانکها پیوند داده است.
این نمونهها نشان میدهد که مدل همکاری در حال استاندارد شدن است و فینتکها دیگر به عنوان «رقیب خارجی» دیده نمیشوند، بلکه «نوآور داخلی» بانکها محسوب میشوند.
همزیستی هوشمند، نه رقابت کور
رابطهی فینتکها و بانکها در حال گذار از مرحلهی رقابت به مرحلهی همزیستی هوشمند است؛ ترکیبی از نوآوری، داده و اعتماد. در آیندهی نزدیک، احتمالاً مفهوم «بانک» به نهادی پویا و دادهمحور تبدیل خواهد شد که مجموعهای از فینتکها روی آن فعالیت میکنند؛ چیزی شبیه به اکوسیستم اپاستور برای خدمات مالی. برندهی واقعی نه بانکها خواهند بود و نه فینتکها؛ بلکه مشتریانی که از شفافیت، سرعت و شخصیسازی خدمات مالی بهره میبرند.
چنانکه گزارش World Economic Forum 2024 میگوید: آیندهی بانکداری رقابتی نیست؛ تعاملی است.
