به گزارش پایگاه خبری نقدینه ، آنطور که شواهد نشان میدهد، ابهام در مسیر انتظارات تورمی، مقاومت دلار برای لمس سطوح بالاتر و کاهش قیمتها در بازار جهانی سه عاملی هستند که منجر به عقبگرد بازار سهام در مدت اخیر شده است؛ بهطوریکه پایداری وضعیت متغیرها در داخل و بازارهای جهانی و همچنین انتظار برای کاهش رشد سود شرکتها به دلیل عملکرد بهارانه صنایع میتواند به تداوم روند خنثی و کمفروغ بازار کمک کند. در چنین فضایی طرح دو پرسش از سوی سرمایهگذاران مهم به نظر میرسد: پیشرانهای شکلدهنده در رفتار فرسایشی بورس بعد از مرداد ۹۹ چه بوده است؟ بازگشت به ریل صعودی از چه زمانی میتواند به روندی مستمر مبدل شود؟
محتملا برای پاسخ دادن به پرسش نخست باید عوامل متعددی را در نظر گرفت. دقیقا چهار سال پیش در چنین روزهایی بورس تهران رویاییترین روزهای تاریخ خود را سپری میکرد. شاخص بورس تهران در پایان معاملات روز ۱۹مرداد توانست در ارتفاع ۲میلیون و ۷۸هزارواحدی بایستد و در کمتر از ۵ ماه بازدهی شگفتانگیز ۳۰۵درصدی را ثبت کند. اما بعد از آن اتفاقهایی در این بازار رخ داد که افول ادامهدار بورس تا اکنون را به دنبال داشت. حدود ۴ سال قبل اکثر سهمها و گروههای معاملاتی وارد محدودههای حبابی شده بودند و تقریبا بر کسی پوشیده نبود که سرانجام آنچه انتظار حباب را میکشد، ترکیدن و خروج پول سهامداران از بازار است. بنابراین اگر مهمترین دلیل عقبگرد بورس چهار سال قبل را رشد هیجانی بازار بدانیم، این مهم را نمیتوانیم به وضعیت کنونی مرتبط بدانیم. به همین دلیل بهروشنی میتوان گفت بورس ۹۹ با بورس کنونی تفاوتهای معناداری دارد.
اما برای همین بازار در دو بازه زمانی مذکور میتوان یک وجه مشترک پررنگ یافت، اینکه در هر دو دوره سهامداران تحتتاثیر فضای روانی که از سوی برخی مسوولان کشوردر بورس ایجاد شده بود؛ راهی بازار سهام شده بودند؛ موضوعی که عایدی جز گرفتاری و سلب اعتماد در میان سرمایهگذاران در پی نداشت؛ از ریزش قیمت بیش از ۸۰درصدی برخی سهمها نسبت به قلههای تاریخی خود گرفته تا سیاستگذاریهای ناصحیح بورسی و چالشبرانگیز در ماهها و سالهای بعد از آن. مجموع این عوامل شرایطی را به وجود آوردند که در نهایت بازار پویای بورس جای خود را به بازار فرسایشی کنونی داد. حال سرمایهگذار در چنین وضعیتی و با گذشت چهار سال پرفرازوفرود چگونه میتواند دست به ماشه فروش نبرد؟ استراتژی فوق سبب شد پولهای سرگردان هرگز نتوانند مأمنی جذاب پیدا کنند. بنابراین با وجود اینکه افتوخیز بازار در این دوران به دلایل مختلفی مرتبط بوده اما سرمایهگذاران در نهایت به سمت ناامیدی و کمرغبتی حرکت کردهاند.
در ادراک این مبحث فقط کافی است رفتار سیاستگذاران اقتصادی و تصمیمات مختلفی را که منجر به پیشروی بیاعتمادی در بازار سهام شد، مورد واکاوی قرار دهیم. حتی با قبول «حبابی بودن» بورس ۹۹ بهصراحت میتوان بیان کرد بورس اگر با سیاستگذاریهای ناصحیح و چندپهلو سرشاخ نمیشد، اکنون در وضعیت مساعدی به سر میبرد. نرخ خوراک، رفت و برگشتهای عرضه خودرو در بورس کالا و نرخ دلار نیما از جمله مباحثی بود که به ضرر بازار سهام تمام شده است. دقیقا به همین دلیل است که شاهد چرخش در سیاست ورود پول حقیقی و بیمیلی سهامداران خرد به بورس هستیم. در واقع از دید سرمایهگذاران بازگشت بورس به دوران اوج و عبور از وضعیت بحرانی کنونی، یک پروسه زمانبر است که به متغیرهای گوناگون سیاسی و اقتصادی گره خورده است.
بهویژه حالا که چشم همه سرمایهگذاران به تیم اقتصادی دولت جدید دوخته شده است؛ تیمی که در وهله نخست به دنبال اجرای سیاستهای ضدتورمی خواهد بود که احیانا تغییر جدی در ماهیت رقابتی بازارها ایجاد خواهد کرد. در شرایط کنونی و ابهامات حاکم بر وضعیت اقتصادی به نظر میرسد سرمایهگذاران برنامهای برای پیوستن به جرگه سهامداران ندارند و مهمتر از آن ماهیت احتیاطی همه بازارها در چنین فضایی است که اساسا چنین ظرفیتی را برای ورود پول ایجاد نمیکند. اینکه ابتکار عمل در دستان دولتی است که هنوز کار خود را آغاز نکرده، وضعیت مذکور میتواند بر پیچیدگی وضعیت بازارها بیفزاید.