ادبیات مالی مملو از واژههایی همچون سه شنبه سیاه، دوشنبه سیاه، پنجشنبه سیاه و نظایر آن است که برای سقوط بازارهای سهام به کار میروند. سیاه به این دلیل که میشود در عرض چند ساعت بخش مهمی از اندوخته، پسانداز و دارایی یک نفر در این بازار بلعیده شده و از بین رود. کما این که در یکی از این دست تجارب دردناک، میانگین صنعتی داوجونز که ۲۴ اوت ۱۹۲۱ ارزشی معادل 63.9 داشت در ۳ سپتامبر ۱۹۲۹ با رشدی بیش از ۶ برابر به 381.2 رسید و در تابستان همان سال با سقوط بازار سهام و کاهش ارزش آن اتفاقی در اقتصاد رخ داد که این شاخص تا ۲۵ سال آینده دیگر این رقم را تجربه نکرد. البته به همین دلیل هم بود که در سالهای بعد در بسیاری از بورسهای جهان حد نوسان برای شاخصها و نمادها تعیین شد تا سقوط بازار در یک روز از یک حد مشخص فراتر نرود.
دلیل این حرکات و نوسانات شدید این است که بازار سهام با دیگر بازارهای دارایی تفاوتی ماهوی دارد. بازار سهام در بسیاری از روزهای هیجانی، بازار صف است. بسیاری از مواقع برای خرید و فروش آن در روزهای رونق و سقوط باید به ترتیب در صف خرید و صف فروش ایستاد. در حالی که کم اتفاق میافتد که فردی برای خرید یا فروش خانه، طلا، ارز و داراییهایی از این دست در صف بایستد. دلیل صف را هم میتوان در تجربه و شناخت اندک از این بازار جستجو کرد. قدمت آشنایی مردم ایران، مانند سایر جهانیان، با بازارهای دارایی همچون طلا و مسکن به صدها و هزاران سال میرسد در حالی که بورس تهران در سال ۱۳۴۶ و با ورود سهام بانک صنعت و معدن و شرکت نفت پارس آغاز به کار کرد. به عبارت دیگر آشنایی مردم ایران با بازار سهام عمری کمتر از ۶ دهه دارد و در بسیاری از سالهای فعالیت بورس در ایران به جز همین سالهای ۱۳۹۸ و ۱۳۹۹ کمتر اثری از عامه مردم در این بازار به چشم میخورد. به این ترتیب، از همان اول انتظار میرفت با رکوردشکنیهای پی در پی بورس و بازده بیش از ۱۸۶ درصدی آن در سال ۱۳۹۸ و ادامه آن در چند ماه اول امسال که باعث سرازیر شدن خیل عظیمی از سرمایههای تازه واردان به این بازار شد بسیاری از این سرمایهها از تجربه یا به عبارتی سواد لازم برای فعالیت در این بازار برخوردار نباشند. یعنی هم در عرصه عمل این نقدینگی عظیم تازه وارد، سابقه حضور در بازار سرمایه را نداشته و هم در عرصه نظری هرگز آموزش رسمی در ارتباط با بورس و نحوه رفتار در این بازار در اختیار عامه افرادی که اکنون در بازار حضور دارند، قرار نگرفته است.
همین امر باعث میشود بهترین روش جمع آوری اطلاعات و تعیین استراتژی حرکت برای این سرمایهها تقلید از رفتار قدیمیهای بازار و نیز بازیگران حقوقی بزرگ حاضر در آن باشد چرا که آموختن نحوه رفتار سازگار با این بازار فقط با حضور مدتدار در آن امکانپذیر است و تقلید، تنها راه برخورد در کوتاهمدت به حساب میآید. پس به این ترتیب زمانی که در ۲۰ مرداد امسال و به دنبال بروز اختلاف و ناهماهنگی بین وزارتخانههای اقتصاد و نفت، عرضه صندوق دوم ETF در هالهای از ابهام فرو رفت و با بیانیههای متفاوت و متناقض سازمان خصوصیسازی و شرکت پخش فرآوردههای نفتی در روزهای بعد این اختلاف نظر با وضوح بیشتری به چشم آمد، سرمایههای خرد و بیتجربه با تقلید از رفتار حقوقیهای فعال در بازار شروع به فروش شتابزده سهام خود کرده و طی دو روز بازار را با ریزشی محسوس مواجه ساختند. پس از آن عرضه سهام عدالت توسط بانکها و کارگزاریها در بیست و دوم مرداد بود که باعث شد بار دیگر بازاری که با رشد شاخص کل در حال بازگشت به وضعیتی عادی بود، با پیوستن حقیقیها به صفهای فروش بار دیگر سقوطی قابل توجه به اندازه ۶۰ هزار واحد در شاخص کل را تجربه کند. تصمیم دیگری که صف ایستادن و قواعد آن را در بازار سهام به هم ریخت، جدا کردن زمان معامله بعضی از نمادها از مابقی نمادهای بازار بود که ابتدا از نمادهایی مانند خودروییها شروع شد و سپس در چند هفته اخیر به برخی سهامهای دولتی که اصطلاحاً در بین فعالان بازار به عنوان نمادهای شاخصساز معروف شدهاند تسری پیدا کرد. این کار که در آغاز به دلیل اختلال در عملکرد هسته معاملات و برای رفع این نقیصه و کمک به رفع اختلال در فعالیت سهامداران و فعالان بازار صورت گرفت، در ادامه نشان داد که ناهماهنگیهای شدیدی در اتخاذ تصمیمات فوری سهامداران ایجاد میکند و به همین دلیل بعد از چند روز کنار گذاشته شد ولی اثر منفی آن بر رشد شاخص بورس انکارناپذیر بود.
همین استراتژی صف در چهارم و پنجم شهریور، زمانی که شرکتهای حقوقی فعال در بازار به شدت شروع به خرید در بازار و تزریق نقدینگی به آن کردند، جواب داد و بعد از چندین روز ریزش شدید شاخص، بازار بار دیگر مثبت شد ولی باید توجه داشت که صف خرید شرکتهای حقوقی بنا به دلایل مختلفی، از جمله نیاز به سودآوری آنها، در میان مدت و بلندمدت قابل ادامه نیست. بنابراین، آن چه که از مشاهده رفتار بازار استنباط میشود این است که به خصوص در چند ماه گذشته سرمایههای خرد و کلان بسیار زیادی به صورت شتابزده وارد این بازار شدهاند، این سرمایهها تجربه و دانش کافی برای فعالیت در این بازار پیچیده و چند وجهی را ندارند و از این رو از رفتار تقلیدی برای حرکت در بازار استفاده میکنند، تقلیدی که میتواند در اثر اشتباهات تصمیمسازان اصلی در بازار و ایجاد ابهام برای تازهواردین در خصوص ادامه رشد بازار، موجب ترس و رم کردن سرمایهها شده و به جایی برسد که جبران آن از طریق تشکیل صف خرید بازیگران حقوقی دیگر ممکن نباشد. مساله وقتی حساستر میشود که در نظر داشته باشیم بخش عظیمی از رشد بازار سهام در سال گذشته و امسال نه حاصل عوامل بنیادین اقتصاد و بازار، بلکه ناشی از ورود نقدینگی از بازارهای دیگر و نیز تجدید ارزیابی ارزش داراییهای شرکتهای بورسی بر اثر افزایش نرخ ارز بوده است و از این رو در صورت فرار سرمایههای کم تجربه از این بازار به دلیل ترس از به هم خوردن قواعد صف و در نتیجه سقوط شاخص کل، بهبود وضعیت بازار به سختی و تنها با تحمیل هزینههای سنگین به اقتصاد کشور و صرف سالهای زیاد برای ایجاد اعتماد مجدد در بین سرمایهگذاران خرد و کلان امکانپذیر خواهد بود.
منبع : ایبِنا
ایلناز ابراهیمی-عضو هیئت علمی پژوهشکده پولی و بانکی