مراودات تجاری برد-برد میان بورس کالای ایران و اتحادیه IEU
نقدینه-برای آغاز مراودات تجاری با کشورهای عضو اتحادیه الکترونیکی بین بورسی (IEU)، بایستی تراز تجاری کشور هدف با ما نزدیک باشد تا در حوزه تسویه و پایاپای، پول کمتری جا به جا شود و رابطه برد- برد دراین مراودات تعریف شده باشد؛ احتمالاً تا پایان سال سعی داریم در این اتحادیه حداقل دو یا سه معامله داشته باشیم تا بعد به صورت گسترده این معاملات را ادامه دهیم.
به گزارش پایگاه خبری نقدینه، به نقل بورس نیوز، انتصاب حامد سلطانی نژاد به عنوان سومین مدیر عامل بورس کالای ایران بهانه ای شد تا به گفتگو با وی بپردازیم و از برنامه های آتی این مجموعه جویا شویم که شرح آن در ادامه آمده است.
پلن و اهداف مورد نظر جنابعالی در خصوص پذیرش کالاها و پیشبرد فعالیت های بورس کالای ایران چیست؟
در دنیا نقش بورس های کالایی از بورس های اوراق بهادار پررنگ تر است؛ چراکه بورس کالا سریع تر نسبت به اتفاقاتی که در عرصه اقتصاد داخلی و بین المللی روی می دهد، عکس العمل نشان می دهد. یعنی هرچند فعالان در بورس اوراق بهادار تخمینی از اثرات متغیرها و تصمیمات اقتصادی جدید دارند، اما درستی این تخمین ها زمانی به حقیقت می رسد که صورت های مالی آنها منتشر شود. در عرصه بین المللی هم این اتفاق را شاهد هستیم. قیمت اکثر کالاهایی که در بازار داخلی و صادراتی فروش می روند، متأثر از قیمت های مرجعی است که از بورس های کالایی بین المللی به دست می آید. بطوریکه همه مترصد این هستند که قیمت نفت، طلا، فلزات در بورس های کالایی معتبر دنیا چگونه نوسان می کند. این از یک طرف نشان دهنده ظرفیت های بورس هایی کالایی است و از یک طرف نشان می دهد ما در مجموعه بورس کالای ایران چقدر بایستی تلاش کنیم که در عرصه کشف قیمت ها نقش داشته باشیم.
در این میان بایستی توجه داشت که حوزه پذیرش بورس های کالایی در دنیا بسیار متنوع است؛ اما معمولاً کالاهایی پذیرش می شود که یک کشور در خصوص محصول مورد نظر دارای مزیت نسبی بوده و یا بازیگران زیادی دارد. در ایران نیز در محصولات گروه فلزات، پتروشیمی، فرآورده های نفتی و کشاورزی هم دارای مزیت نسبی هستیم و هم در عرصه اقتصادی بازیگران زیادی برای آنها وجود دارد. اما تمرکز ما در دوره مدیریت جدید جدا از بحث پذیرش کالاها این است که برای کالاهای پذیرفته شده در بورس کالا بازار مالی راه اندازی کنیم. چون آنچه تاکنون وجود داشته، بیشتر بازار معاملات فیزیکی کالاها بوده است. در دنیا هم اینطور نیست که برای خرید یک کالا صرف خرید آن کالا مورد نظر باشد، بلکه خدمات مالی همان کالا هم مدنظر خریدار است. بطوریکه خریداران عموماً افرادی از بازار مالی و یا یک صنعت هستند که تخصص دارند و خیلی از آنها به عنوان مصرف کننده واقعی کالا منابع مالی در اختیار ندارند، از این رو به دنبال این هستند که اگر کالایی را خریداری می کنند، امکان تأمین مالی لازم را نیز داشته باشند. به همین ترتیب بزرگترین شرکت های دنیا نیز محصولات خود را در پکیج کاملی متشکل از خود کالا و سایر خدمات مالی همراه آن به فروش می رسانند.
منظور از این خدمات مالی چیست؟
منظور این است که خریدار بتواند علاوه بر خرید کالا، تأمین مالی آن را نیز از یک بانک و یا مؤسسه معتبر مالی داشته باشد و یا خرید خود را با استفاده از یک اهرم مالی انجام دهد تا با سرمایه اندکی بتواند در بازارهای کالایی پوشش ریسک دهد. همانند آنچه در معاملات ابزارهای مشتقه وجود دارد که استفاده از این فرصت تنها در یک بازار مالی امکان پذیر است؛ چراکه در بازارهای مالی در کنار کالا، خدمات نیز ارایه می شود. از این رو به دنبال این هستیم که برای کالاهای پرطرفدار و پربازیگر عرصه اقتصاد داخلی و بین المللی بازار مالی ایجاد کنیم.
آیا این بازار نیاز به ساختار و ابزار خاصی دارد و یا با استفاده از ساختارهای فعلی راه اندازی آن امکان پذیر است؟
اگر صحبت از تأمین مالی برای خرید داشته باشیم، بایستی از مؤسسات فورفیتینگ و یا یک بانک برای تأمین مالی خرید استفاده شود که استانداردهای مشخصی دارد. اما زمانی در خصوص این صحبت می شود که مصرف کننده یا تولیدکننده با استفاده از یک کالای پایه می خواهد خود را در مقابل ریسک های موجود پوشش دهد. وقتی این مورد مدنظر باشد قاعدتاً بایستی از ابزارهای مالی استفاده کنیم که ما هم به دنبال ارایه آن هستیم. اما تعداد بازیگران کالاهای تولیدی در کشور خیلی کم است و سایر کشورها برای حل این مشکل از بازیگران بین المللی استفاده کرده اند. از این رو، ما هم در بازار مالی خود به بازیگران بین المللی نیاز داریم. چون با تعداد فعلی بازیگران نمی توانیم بازار مالی راه اندازی کنیم. اما به هر ترتیب، به نظر می رسد کالاهای پایه مثل شمش طلا و نقره و نیز ارز که پرطرفدار هستند و قیمت آنها به صورت روزانه توسط مردم رصد می شود، می توانند به یک بازار مالی تبدیل شوند.
آیا در شرایط فعلی کشور و تحریم های موجود ظرفیت حضور بازیگران بین المللی وجود دارد؟
در کشور ما اگر گشایش های بین المللی اتفاق بیفتد، این ظرفیت وجود دارد. چراکه ایران مثل چین نیست که هم تولیدکننده زیادی داشته باشد و هم مصرف کننده؛ اما این امکان برای ارز وجود دارد. ضمن اینکه برخی کالاهای ما ذاتاً بین المللی هستند؛ همانند قیر که صادرات این محصول رقم قابل توجهی را در دنیا به خود اختصاص می دهد و اگر بازار مالی را راه اندازی کردیم، به جای اینکه یک کشور با حجم تولید بسیار پایین تعیین کننده قیمت و به عبارتی price maker باشد، ایران می تواند قیمت ها را تعیین کند.
اما در حال حاضر قیمت ها در داخل متفاوت از بازارهای جهانی است، آیا با راه اندازی این بازار می توان این فاصله ها را از بین برد؟
بله، در نتیجه تحقق این هدف دیگر این مشکل که قیمت های داخلی متفاوت از بازارهای جهانی باشد، اتفاق نخواهد افتاد. نه تنها این فاصله برطرف می شود، بلکه اگر بخواهیم به صنعتی سوبسید دهیم، اثر آن می تواند مشخص و روشن باشد و این در حالی است که بسیاری فکر می کنند اگر به سمت اقتصاد باز حرکت کنید، دیگر نمی توانید به صنایع سوبسید دهید. حال آنکه واقعیت کاملاً عکس این مطلب است. چراکه می توان از یارانه ها به عنوان ابزاری استفاده کنیم که در بازارهای جهانی تعیین کننده باشیم. ضمن اینکه خیلی از اتفاقاتی که در کشور ما می افتد، ناشی از این است که ما درک صحیحی از نتیجه تصمیماتی که می گیریم، نداریم. در حالی که بورس ها کمک می کنند تا اثرات این تصمیمات به وضوح مشاهده شود. مشکلی که خیلی از صنایع دارند، همین است که اثرات تصمیمات اقتصادی در هیچ جایی منعکس نمی شود. حال آنکه به عنوان مثال در جریان افزایش نرخ خوراک پتروشیمی ها اولین جایی که به آن واکنش نشان داد، سهامداران شرکت های این گروه و نیز شاخص بورس بود. به عبارتی، یکی از کارکردهای بورس کالا ارایه سیستم های اطلاعاتی است، به نحوی که تمام داده ها و اطلاعات یک جا جمع آوری شده و برای تصمیم گیری در اختیار بازیگران آن گذاشته می شود. در نتیجه با راه اندازی بازار مالی شرکت ها هم تأمین مالی خواهند داشت و هم پوشش ریسک. اما از یک جهت وقتی شرکت ها می خواهند برای تولید خود برنامه ریزی کنند به اطلاعات نیاز دارند که این داده ها از طریق بورس ها تأمین می شود. برهمین اساس در نظر داریم از این طریق سیستم انتشار اطلاعاتی را برای فعالان رونق دهیم.
آیا برنامه دیگری نیز برای توسعه و ارتقای جایگاه بورس کالای ایران در نظر گرفته اید؟
یکی از برنامه ها این است که به ذینفعان خود خدمات متنوعی ارایه کنیم؛ فرض کنید شرکتی دارای موجودی انبار بوده و بخشی از دارایی های آن به این نحو در انبارهایش راکد مانده است، ما می توانیم به پشتوانه این موجودی انبار برای شرکت ها اوراق ETC منتشر کنیم که این ابزار به مفهوم راه اندازی صندوق های کالایی است و از این طریق موجودی کالای شرکت ها از حالت راکد به صورت شناور، قابل معامله و نقد شدن تبدیل می شود. بطوریکه وقتی موجودی کالا از انبارها خارج شد، می توان این اوراق را ابطال کرد. مکانیزم این ابزار همانند صندوق های سرمایه گذاری می باشد با این تفاوت که دارایی پایه آن به جای سهام، کالا است. از دیگر ابزارهای مالی که می توان به شرکت ها کمک کرد، می توان از اوراق مبتنی بر کالا یا سلف موازی مثل طلا استفاده کرد. اینکه از ارایه خدمات به شرکت ها و حفظ آنها در بورس کالا صحبت شد، عرضه همین ابزارها جهت تأمین مالی است که شرکت مطمئن باشد هم محصول خود را فروخته، هم تأمین مالی کرده و هم ریسک خود را پوشش داده است.
آن موقع قطعاً شرکت های بیشتری حضور پیدا می کنند. اما این امر همانند قضیه وجود مرغ و تخم مرغ است. بطوریکه برخی معتقدند اول بایستی بخش واقعی اقتصاد حضور پررنگ داشته باشد و بعد بخش تأمین مالی ایجاد گردد. اما برخی می گویند اول باید منابع مالی تأمین شود و بعد بخش واقعی اقتصاد ورود پیدا کند. یعنی می توانیم به پشتوانه کالاهای موجود در انبارهای داخلی و حتی بین المللی از کانال بورس به عنوان نهاد واسط قابل اطمینان، قبض انبار صادر شده و این قبص انبار در بازارهای ثانویه مورد مبادله قرار گیرد. اما در برنامه های جزیی در نظر داریم اوراق گواهی سپرده کالایی را که از محصولات کشاورزی کلید خورده، به سایر محصولات گسترش دهیم. وقتی مبادلات قبض انبار رونق گرفت، می توان مشتقاتی را روی آن تعریف کرد؛ اما به شرط اینکه بازیگران زیادی برای آن به وجود بیاید. در بخش دیگر ارایه خدمات بایستی توجه داشت تا بورس ها به نوعی کار بازاریابی انجام دهند و شرکت ها از انجام امور بازاریابی بی نیاز شوند. اینکه بورس کالا چقدر بتواند در عرصه های بین المللی خود را معرفی کند و بازاریابی مؤثری انجام دهد، خیلی مهم است. به این مفهوم که هر چقدر بورس را در مجامع بین المللی معرفی کنیم، محصولات هم راحت تر برای مشتریان قابل شناسایی خواهد بود. اما زمان بندی اجرای آنها در حوزه بین المللی به بحث مربوط به تحریم ها و فراهم شدن امکان نقل و انتقال پول و کالا وابسته است.
آیا در خصوص ساز و کار کشف قیمت ها در بورس کالا در راستای واقعی تر شدن قیمت ها امکان ایجاد تغییرات جهت ممانعت از دور زدن قانون به دلیل برخی محدودیت ها وجود دارد؟ چرا که در حال حاضر عنوان می شود که کشف قیمت ها در بورس کالا چندان واقعی نیست.
در همه بورس های کالایی قیمت پایه وجود دارد که بایستی از سوی یک مرجع رسمی اعلام شود. در بورس کالای ایران هم مراجعی وجود دارند تا قیمت پایه را استخراج می کنند که البته این کار را خود بورس کالا هم می تواند انجام دهد، مثلاً در خصوص محصولات پتروشیمی یا فلزات قیمت پایه توسط عرضه کننده تعیین می شود. اما ما محدود به قیمت پایه نیستیم و معاملات می تواند بسته به شرایط بالاتر و یا پایین تر از آن انجام شود.
این مشکلات مربوط به زمانی است که دامنه نوسانی توسط بورس تعیین شده بود که در حال حاضر این دامنه برای خیلی از محصولات حذف شده است. یعنی قیمت ها می تواند به راحتی از مکانیزم عرضه و تقاضا تعیین شود. اما به هر ترتیب، محدودیت های قیمتی در همه بورس ها مشکل ساز هستند و تا الآن هم بودند. البته بورس همواره خود را ملزم می دانسته که خواسته سیاست گذاران و فعالان و قانون گذاران صنعت را محترم بشمارد. از این رو به قیمت گذاری توسط مرجع مربوطه تن می دهد. اما بورس مثل آهن حرارت دیده است که می توان به آن هر شکلی داد؛ بطوریکه می توان آن را محدود کرد و برعکس آن هم وجود دارد تا آزادانه به فعالیت خود بپردازد. حال آنکه اگر از یک طرف محدودیت قیمتی اعمال کنیم و از طرف دیگر خریداران و یا فروشندگان محدود به یک فهرست خاص اعلامی توسط سایت بهین یاب شود، کارکرد بورس ضعیف هم می شود. به نظر من بورس نباید در عرضه و تقاضا از فرآیندهای غیر بازاری استفاده کند. چراکه اگر می خواهیم در بازار نقش آفرینی کنیم، مثلا جهت اعمال سیاست های قیمتی بایستی از مکانیزم خود بازار استفاده کنیم. همانند آنچه بازار گردان در بورس اوراق بهادار انجام می دهد، باید اینجا هم به همین ترتیب باشد. یعنی اگر بخواهیم تعداد متقاضیان را حذف کنیم و یا سیستم قیمت گذاری ها طوری باشد که اجازه ندهد قیمت ها براحتی نوسان کند، کارکرد بورس مختل می شود. قبلا در مورد پتروشیمی ها هم این اتفاق مشاهده شده، بطوریکه بورس به هر خواسته ای که فعالان صنعت یا به عبارت بهتر سیاست گذاران صنایع خاص داشتند، تن داد و نتیجه این شد که خیلی از خواسته های همان نهاد یا سیاست گذار که توسط بورس رعایت شد، اخیرا مورد بهانه قرار گرفته و دستاویزی شده برای حمله به بورس به عنوان یک نقطه ضعف. البته نقطه قابل توجه این است که دلالانی که گفته می شود در بورس کالا حضور دارند، از کجا وارد شده اند؟ آیا غیر از شرکت هایی که از طریق بهین یاب معرفی شده اند شخص دیگری می تواند از بورس کالا محصولات پتروشیمی خریداری کند. یا در خصوص اینکه گفته می شود قیمت گذاری موثر نبوده و به درستی انجام نمی شود، بایستی توجه داشت که فرآیند اعلام قیمت های پایه جهت معامله در بورس نیز از خارج از بورس تعیین می شود و برخی از عرضه کنندگان حاضر به عرضه پایین تر از این قیمت پایه اعلامی در بورس نمی شوند. بر همین اساس، به نظر من بورس از جهت بازاری بایستی خیلی آزاد و از جهت رعایت قواعد و قوانین بایستی سخت گیر باشد. بطوریکه وقتی صحبت از عرضه و تقاضا می شود، بایستی قواعد عملیات بازار تعریف شود. مثل اینکه همه خریداران و فروشندگان بایستی ثبت و شناسایی شوند که این مورد به طور کامل در بورس رعایت می شود که قابلیت کنترل و نظارت را برای ما فراهم کند. زیرا بیشترین نقش بورس ها هم مربوط به امور نظارتی است.
آیا اتفاقی که در خصوص فروش محصولات پتروشیمی در بازار آزاد با نرخی پایین تر از نرخ روی تابلوی معاملات بورس کالا توسط عرضه کنندگان افتاد، به دلیل همین محدودیت ها در خصوص نحوه قیمت گذاری بود؟
آن اتفاق بهانه ای بیش نبود. چرا که قیمت گذاری در بورس کالا کار عجیبی نیست. بطوریکه قیمت پایه براساس قیمت های جهانی و بر مبنای اطلاعات منتشر شده در نشریات ICIS و PLATTS و سایر نشریات معتبر که منبع آنها نیز بورس های کالایی جهانی است، اعلام شده و با فرمول ۹۵ درصد فوب خلیج فارس به بورس کالا اعلام می شود. این قیمت پایه است، اما قیمت واقعی می تواند بالاتر و حتی پایین تر از آن باشد. اگر کسی دنبال بهانه است می تواند ادعا کند قیمت ها در بورس کالا ارزان و یا گران است. اما بورس کالا جایی است که قیمت کشف می شود. چه کسی می گوید پتروشیمی ها حتماً باید به قیمت پایه محصولات خود را عرضه کنند؟
به نظر شما بهانه خریداران پتروشیمی در آن زمان برای خرید محصول در خارج از بورس کالا چه بود؟
به نظر می رسد عده ای از شفافیت می ترسند و از مکانیزم شفاف ابا دارند. چند سال پیش حدود سال ۱۳۸۹ خود پتروشیمی ها مشتاق ورود به بورس کالا بودند؛ چرا؟ چون احساس می کردند قیمت های فروش آنها تحت نظارت نهادهای حاکمیتی بوده و این قیمت ها واقعی نیست. بر همین اساس وارد بورس کالا شدند تا قیمت محصولاتشان واقعی شود. اما اینکه شرکتی چنین فکر کند که زمانی از بورس کالا بهره برداری کردم و الآن بخواهم از آن خارج شوم، خیلی منطقی نیست. اگر بورس خوب است، سال ۹۰- ۸۹ هم خوب بوده و اما اگر بد بوده، آن موقع هم همینطور بوده است. اینکه شرکت ها پس از اینکه قیمت ها در بورس کالا آزاد شده و اهداف مورد نظرشان محقق شده، بخواهند خارج از بورس محصولات خود را بفروشند، عملکرد صحیحی نیست. در بسیاری از کشورهای دنیا شاخص عدم شفافیت وجود دارد که اگر مقدار آن در یک فعالیت یا صنعتی از یک محدوده بالاتر باشد، آن صنعت بایستی محصولات خود را در بورس کالا بفروشد. از طرفی عرضه محصولات یک صنعت در بورس های کالایی خواسته سهامداران آن شرکت یا صنعت است. در دنیا هم اینطوری نیست که شرکت ها اختیاراً محصولات خود را در بورس بفروشند. بطوریکه در خیلی از کشورهای پیشرفته شرکت های بین المللی اجبار دارند محصولات خود را در بورس عرضه کنند تا به تعیین کننده قیمت تبدیل نشوند و خریداران محصول را در موقعیت ضعف قرار ندهند. در حال حاضر حوزه پتروشیمی نیز همین اتفاق را شاهد هستیم؛ بطوریکه تولیدکنندگان می توانند بازار را بگونه ای پیش ببرند که مصرف کننده در موضع ضعف قرار گیرد و مصرف کننده هم حق دارد که اعتراض کند و مطالبه رعایت عدالت را در مورد خود داشته باشد و ساز و کار بازار حکمفرما باشد. در مجموع ما یا به الزامات اقتصاد آزاد معتقد هستیم یا نیستیم. اگر معتقدیم، یکی از شروط آن بورس و کشف قیمت در فرآیند شفاف و عادلانه و بر مبنای عرضه و تقاضای بازار تعیین شود. البته در بورس هم ممکن است مشکلاتی وجود داشته باشد، اما این مشکلات قابل برطرف شدن هست. بورس ها در بسیاری از کشورهای دنیا لقب ملی را به دوش می کشند مثل بورس کالای ایران. یعنی متعلق به شخص خاصی نیست و با ترکیب سهامداری مشخص محلی برای کسب انتفاع گروه خاصی محسوب نمی شود. بورس ها جایی هستند که منافع ملی را تأمین می کنند و این منافع تأمین نمی شود مگر اینکه بازاری عادلانه و شفاف برای فعالان آن ایجاد کنیم.
همانطور که فرمودید یا باید به بورس اعتقاد داشت یا نداشت. اما اخیراً وزیر صنعت طی نامه ای به معاون اول رییس جمهور پیشنهادی برای رفع الزام شرکت ها به عرضه محصول در بورس کالا ارایه دادند. آیا ارایه چنین پیشنهادی به مفهوم عدم اعتقاد متولیان و دولتمردان به مکانیزم بورس نیست؟ نظر جنابعالی نسبت به این نامه چیست؟
بله دقیقاً همینطور است، چون همانطور که بالاتر اشاره شد بورس بازاری است که می توان به آن شکل داد و اگر محدود شود از توانمندی هایش کاسته شده و اگر آزاد باشد توانمندی های بیشتری را از خود به نمایش می گذارد. به نظر من محدودیت هایی که در بورس به وجود آمده، عموماً از بیرون به آن تحمیل شده و آن هم ناشی از تصمیمات سیاست گذاران بوده و اگر الآن ایرادی به بورس وارد می کنند، ناشی از همان سیاست هاست. اگر اجازه می دانند بورس آزادانه در حوزه قیمت گذاری بر مبنای عرضه و تقاضا گام بردارد، خیلی از این اعتراضات کنونی مطرح نبود و بهانه و دستاویزی نمی شد برای آنکه محصولات خارج از بورس کالا عرضه و معامله شود.
چه تفکری باعث شده چنین پیشنهادی توسط وزیر صنعت ارایه شود؟ ضمن اینکه آقای نعمت زاده در ابتدای فعالیت دولت یازدهم نیز مخالف شدیدی با عرضه محصولات در بورس کالا گذاشتند.
من فکر می کنم بایستی فرآیند های بورس کالا برای همه شفاف شود. حتی خود افرادی که در ایران به بورس کالا ایراد می گیرند، برای تعیین قیمت ها به بازارهای جهانی مراجعه می کنند. حال آنکه این بازارها متشکل از همین بورس های کالایی هستند. شاید هم گفته شود در بورس کالای ایران توانمندی های بورس های جهانی را ندارد. بله، درست است. اما نکته اینجاست که سابقه فعالیت و تاریخچه عمر بورس های جهانی بسیار زیادتر از بورس کالای ایران است و برای آنکه به آن جایگاه برسیم، بایستی بورس کشور را مورد حمایت قرار دهیم، نه آنکه به آن خرده بگیریم. به نظر من بایستی برای مسئولان دولتی روشن شود که مرجع خود آنها در تعیین قیمت ها همین بورس های کالایی است و ما یا تصمیم داریم در محصولاتی که مزیت نسبی داریم و عرضه کننده عمده هستیم، price makerباشیم و یا price taker ؛ آیا بایستی در دنیا کشوری همچون آمریکا با بازارهای مالی که راه اندازی کرده و با تولید روزی ۸۰۰ هزار بشکه نفت wti که آن میزان را هم هیچ کس به چشم خود ندیده، قیمت جهانی نفت را تعیین کنند. همچنین اخیراً کشور چین به این فکر افتاده که راهی که تا الآن رفته، اشتباه بوده و باید بورس های کالایی خود را تقویت کرده و بازارهای مالی خود را راه اندازی کند. ما هم قرار نیست شیپور را از سر گشاد آن بزنیم و عکس دنیا حرکت کنیم. به هر حال در دنیا همه کشورها به این نتیجه رسیده اند که باید بازارهای مالی را در اختیار داشته باشند.
افزون بر همه این نکات، به نظر من اگر تعریفی از وابستگی داشته باشم، وابستگی به بورس های جهانی برای قیمت گذاری محصولات و تعیین روند عرضه و تقاضا است. حال آنکه اگر بخواهیم استقلال خود را حفظ کنیم، یک راه آن در اختیار داشتن بورس مرجع حداقل برای محصولاتی است که در دنیا حرفی برای گفتن داریم.
مثلاً در تولید محصول قیر، ایران جزو سه کشور اول صادرکننده در دنیا است؛ آیا این یک ترقی در دنیا نیست که قیمت های قیر تولید کشورمان به واسطه عرضه در بورس کالا در نشریه بین المللی آرگوس دائما کزارش می شود و به نوعی مرجع قیمت گذاری محسوب می شود؟ از این رو اگر بازارهای مالی خود را در کنار تقویت بورس کالا راه اندازی نکنیم، همواره وابسته به بازارهای مالی جهانی خواهیم بود.
چین نیز در حالی که ذخایر انرژی کافی ندارد، درصدد راه اندازی بورس انرژی است؛ چرا که معتقد است به عنوان یک مصرف کننده بزرگ بایستی تعیین کننده قیمت باشد. حال در ایران به جای اینکه مجموعه بورس کالا به فکر این باشد که چگونه می تواند خود را در عرصه بین المللی به عنوان یک مرجع قیمت گذاری محصولات معرفی کند، بایستی درگیری های داخلی داشته باشد تا وضعیت فعلی را حفظ کند. بر همین اساس ما توقع داریم با کمک مسئولین دولتی، بورس کالا به محملی تبدیل شود تا صادرات و واردات کلیه کالاها از این طریق مدیریت شود.
مگر دغدغه مسئولین ما چیزی جز مدیریت بازار هست؟ حال آنکه از طریق بورس کالا و با شیوه راحت تری می توان مدیریت بازار را انجام داد. اگر عنوان می شود که در بورس دلال وجود دارد که یا از طریق سایت بهین یاب معرفی شده و اگر خارج از این فهرست باشد که مشخصات آن معلوم است. حال اگر واقعاً دلالی در بورس باشد و بخواهیم این تقاضا را به بازاری خارج از بورس کالا هدایت کنیم، دیگر حتی مشخصاتی هم از مشتریان در دسترس نخواهیم داشت که تبعات آن قطعاً بیشتر است. مقاومت در مقابل شفافیت در همه اقتصادها وجود دارد، اما اینکه سیاست گذاران دولتی و بانیان صنایع یک مملکت به این مقاومت دامن بزنند، در هیچ کجای دنیا دیده نشده است.
صنعت سیمان هم برای عرضه محصولات خود در بورس کالا همواره با مشکلات زیادی مواجه بود که گهگاه این موانع از سمت وزارت صنعت ایجاد می شد و گاهی انجمن و شرکت های فعال در صنعت سیمان از عرضه ممانعت می کردند. بالاخره عرضه این محصول به کجا رسید؟ آیا انجام شدنی است؟ مشکل اصلی از کجاست؟
در گام اول قرار است سیمان را در بازارهای صادراتی عرضه کنیم. چون خارجی ها و یا ایرانیان نماینده خارجی ها با مراجعه به شرکت های سیمانی و با ایجاد رقابت منفی بین شرکت ها سیمان را با قیمت بسیار نازلی خریداری کرده و به خارج از کشور صادرات می کنند. بطوریکه محصولی که در آن مزیت نسبی داریم، بدون آنکه منافع آن عاید مردم کشورمان شود، به خارج صادر شده و منافع آن به دیگران می رسد. در حال حاضر فعالان صنعت سیمان به این نتیجه رسیده اند که بایستی بازاری رسمی و متشکل وجود داشته باشد و صادرات از طریق آن انجام شود که این کانال رسمی بورس کالا است.
این موضوع چه زمانی اجرایی می شود؟
توافقات اولیه با فعالان صنعت انجام شده و اگر مشکلی پیش نیاید، بزودی این اتفاق خواهد بود.
در خصوص راه اندازی بورس مسکن با عرضه املاک و مستغلات بانک ها طبق الزام بانک مرکزی چه برنامه هایی دارید؟
در رابطه با راه اندازی بورس مسکن زیر ساخت های لازم فراهم شده و بایستی متقاضیان اعلام آمادگی کنند. در این رابطه دو بانک تقاضای عرضه املاک خود را اعلام کرده اند، برای خود بانک ها نیز بهتر است که املاک خود را از این طریق عرضه کنند، چرا که مراحل پر هزینه و زمان بر تشریفات مزایده لازم نیست سپری شود. حال آنکه در فرآیند مزایده همواره بحث هایی مطرح می شود و تشکیک در آن وجود دارد. اما در بورس فضا کاملاً شفاف است.
البته به دلیل رکود حاکم بر بازار مسکن و عدم وجود رونق در معاملات اگر این عرضه ها در زمان رونق انجام شود، بهتر خواهد بود و به نظر می رسد بانک ها نیز منتظر بروز این رونق هستند و موفقیت این بازار نیز بستگی به وضعیت بازار مسکن دارد. اما کلیه دستور العمل ها تدوین شده و در صورت اجرایی شدن، عرضه ها در تابلوی فرعی انجام خواهد شد.
املاک فروشندگان خرد هم می تواند از این طریق عرضه شود؟
در گام اول خیر؛ تنها املاک بزرگ و املاک وابسته به شرکت های عمرانی، بانک ها و نهادهای دولتی می تواند در این بازار عرضه شود که مجوزهای قانونی آن هم صادر شده است.
عرضه خودرو در بورس کالا به کجا رسید؟
در این رابطه اوراقی تحت عنوان اوراق پیش فروش خودرو طراحی شده تا معاملات ثانویه این اوراق از طریق بورس کالا انجام شود. چرا که گواهی های پیش فروش خودرو قابلیت نقد شوندگی پایینی دارد و اگر مشتری از دریافت خودرو پشیمان شد، بایستی به شرکت خودروساز مراجعه کند که در اغلب موارد آنها نقدینگی کافی برای پرداخت به مشتری را در اختیار ندارند. چه بهتر که بازار ثانویه ای ایجاد شود که اوراق مذکور بدون بروز این مشکلات معامله شود. از این رو، دستورالعمل های این اوراق تدوین شده، اما به تصویب نرسیده که پس از تصویب مراجع قانونی می توان این کار را اجرایی کرد که در حال حاضر یکی از دو خودروساز بزرگ کشور تمایل خود را برای انتشار این اوراق اعلام کرده است.
آیا برای معاملات ارز تابلوی جدیدی در بورس کالا راه اندازی خواهد شد؟
در گام اول معاملات مشتقه و فیوچرز ارز راه اندازی خواهد شد تا به افرادی که می خواهند در خصوص آینده ارز تصمیم بگیرند، قدرت پیش بینی ارایه کند. همینطور اگر افرادی می خواهند در آینده ارز خریداری کنند، دیگر نگران افزایش نرخ نباشند.
آیا معامله گران این بازار محدود به مصرف کننده واقعی و یا صرافی ها خواهد بود یا خیر؟
خیر، در حال حاضر محدودیتی برای خریداران و فروشندگان در نظر گرفته نشده است.
آیا علاوه بر سکه، زیره سبز و کنجاله سویا برای محصولات دیگر نیز ابزار مشتقه ارایه خواهد شد؟
در این بازار ما همواره به دنبال کالای پایه بوده ایم؛ مثلاً در صنعت پتروشیمی نوع خاصی از یک pvc و یا شمش فولادی در گروه فلزی قابلیت تبدیل به کالای پایه را دارد که همه این موارد بایستی بررسی شود. اما بهترین آنها سکه و ارز بوده اند که متقاضیان زیادی دارند و برای سایر کالاها بایستی فعالان بین المللی را وارد کرد تا بازار آنها راه بیفتد.
عضویت بورس کالای ایران در اتحادیه IEU در چه مرحله ای است؟
این اتحادیه یک OTC کالایی بین کشوری است، در این رابطه مقدمات مسیر را ادامه داده ایم و در حال حاضر روی کالاهایی متمرکز شده ایم که بتواند در آن مورد معامله قرار گیرد. اما برای شروع با یکی از کشورهای عضو این اتحادیه یعنی بلاروس این معاملات آغاز خواهد شد تا فعلاً از عضویت در این اتحادیه به عنوان یک تابلوی قیمتی استفاده شود. البته کشوری که برای معاملات دو طرفه انتخاب می شود نیز اهمیت دارد، بطوریکه بایستی تراز تجاری دو کشور به هم نزدیک باشد تا در حوزه تسویه و پایاپای، پول کمتری جا به جا شود و رابطه برد- برد دراین مراودات تعریف شده باشد. احتمالاً تا پایان سال سعی داریم در این اتحادیه حداقل دو یا سه معامله داشته باشیم تا بعد به صورت گسترده این معاملات را ادامه دهیم.
آیا در رینگ صادراتی امکان معامله با ارزهای دیگر هم وجود دارد یا تنها مبنای قیمت گذاری محصولات نرخ ارز خواهد بود؟
در رینگ صادراتی به دنبال این هستیم که علاوه بر تأمین مالی، تسویه و پایاپای نیز با واحدهای پول بین المللی انجام شود و تنها مبنای قیمت گذاری ها با نرخ ارز نباشد. بطوریکه با گشایش بین المللی در حوزه بانکی که به نظر می رسد در حال بروز است، فرآیند تسویه و نقل و انتقال پول را با ارزهای مختلف و در بانک های خارجی هم انجام دهیم.