حمیدرضا حاجی اشرفی*
لزوم تغییر نگاه بیمه ها به شبکه فروش
در چند روز گذشته، نامه ای با مضمون من یک نماینده هستم و به شیوه افعال منفی منتشر شد که در آن به کمبود ها و مشکلات نمایندگان شرکت های بیمه اشاره شده است و در واقع محتوای نامه حاوی حقایقی است که تنها گوشه ای از مشکلات این بخش از بازار بیمه را جلوه گر می سازد.
البته نباید فراموش کنیم که همه مشاغل و در تمام رشته ها در کنار مزایا دارای معایب و مشکلات خاص خود هستند و هیچ شغلی بدون کاستی ها و کمبودها وجود ندارد. اما در شغل نمایندگی و کارگزاری بیمه به علت ماهیت آنها که ارتباط مداوم با ریسک و عوامل خطر زا و انتقال خطرات به شرکت های بیمه مبتنی بر شرایط هر بیمه گزار به طور جداگانه هستند، یک نماینده بیمه قاعدتا باید همواره مراقب حقوق بیمه گزاران خود و نیز مدافع حقوق شرکت بیمه طرف قرارد با خود باشد تا مبادا در این میانه حقی از طرفین ضایع شود .
این نمایندگان به عنوان کارفرمایان بنگاه های کوچک خدماتی باید در تلاش برای تامین هزینه های جاری و حقوق و کارمزد کارمندان و بازاریابان خود باشند و ازسوی دیگر سایر هزینه های جاری را تامین و از مازاد درآمد حاصله هزینه های زندگی شخصی را جبران کنند .این بخش مالی از فرایندکار نمایندگان و کارگزاران بیمه است و در بخش مدیریتی و بازاریابی که ارتباط دوسویه بین شرکت های بیمه و بیمه گزاران مطرح می شود نیز مشکلات خاص خود وجود دارد.
در ارتباط با شرکت های بیمه، مشکل اساسی در تفکر مدیریتی حاکم بر آنها، جدابودن شبکه نمایندگی از بدنه اصلی شرکت های بیمه و تلقی یار آزاد بودن این بخش مهم بازار بیمه است و بدین ترتیب آنها را به تعبیر دیگر یک مشتری داخلی تلقی می کنند که اساس و فلسفه وجودی آنها یک قرارداد تنظیمی است که با یک امضا خاتمه خواهد بافت. ولی کارکنان شرکت های بیمه سرمایه های آنها هستند که حفظ و نگهداری از آنان در اولویت است .همین رویکرد منجر به یک نوع مرزبندی و تضاد منافع بین بیمه گران و شبکه فروش شده است گرچه در رویکرد مدیریت سنتی حاکم بر بازار بیمه درانتهای مسیر، چندان تفاوتی هم بین کارکنان و شبکه فروش قایل نیستند و هردو را جزو نیروهای کار پر شمار در بازار کار منظور می کنند که انگار می توانند مشابه انها را در سریع ترین زمان ممکن جذب کنند و امور شرکت را به سرانجام رسانند.
این درحالی است که این نوع تفکر و نگاه به نیروی کار ورزیده صنعت بیمه کشور به خصوص نمایندگان پرتلاش و توانمند بازار بیمه مطرود شده است و دیگر جایگاهی در رویکرد مدیریتی نوین شرکت های بیمه ندارد . شرکت های بیمه بخصوص از این پس که صحنه رقابت واقعی و مبتنی بر کیفیت خدمات رسانی استوار خواهد شد باید دیدگاه سنتی خود را به منابع نیروی انسانی به عنوان افراد حقوق بگیر یا کارمزد بگیر تغییر دهند و آنها را به عنوان سرمایه های اصلی صنعت بیمه و مهم ترین جزء از اجزای سیستم بازار بیمه تلقی کنند و همان طورکه مدیران ارشد شرکت های بیمه برای حفظ منافع و پرستیژ سهامداران تمام قد تاکید می کنند به کارکنان،نمایندگان و کارگزاران نیز احترام و حقوق متقابل آنها از حیث موارد مادی و معنوی را حفظ کنند.
بدون حضور و فعالیت شبکه توانمند فروش بیمه، شرکت های بیمه قادر به توزیع محصولات بیمه ای در بازار و توزیع ریسک به منظور متوازن سازی ترکیب و سبد محصولات خود نیستند بنابراین قاعدتا باید نگاه خود را به شبکه نمایندگی خود تغییر دهند و نگاهی منطقی داشته باشند .
طرف خطاب سخن پایانی در این گفتار، نمایندگان و کارگزاران بازار بیمه است و آن اینکه در کنار مشکلات و فرصت های شغلی این همکاران که طبیعتا سایر مشاغل هم از اینچنین مواردی برخوردار هستند باید به یک نکته توجه کنیم که هرساله، بسیاری از خانواده ها و بنگاه های اقتصادی نجات و گذر از بحران های مالی و ورشکستی ناشی از وقوع حوادث و خسارت ها را مرهون تلاش و خدمات آنان هستند و با خدمات این قشر بسیاری از هموطنان از مشکلات زندان و دعاوی حقوقی رهایی می یابند پس از سوی بسیاری از مردم به واسطه خدمات عرضه شده مورد دعا و قدردانی هستند و از این حیث باید بر خود ببالند. سایر مشکلات نیز در اتیه نزدیک که رقابت واقعی مدیران سنتی را وادار به تغییر رفتار سازمانی خواهد کرد مرتفع خواهند شد.لذا در مقایسه این مشکلات و مزایای شغلی به یاد این بیت از شعر پارسی میفتیم که می گوید "در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم سرزنش ها گر کنند خار مغیلان غم مخور" و مصرع معروف آن که می گوید "کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور"
*کارشناس بیمه