شاید اکنون برای طرح این پرسشها بسیار زود باشد، اما واقعیت این است که اگر روش عبور از بحران، روشی درست نباشد، حتما دوباره اقتصاد به همان دامی خواهد افتاد که پیشتر هم گرفتارش شده بود. به بیان دیگر اگر دفعات پیشین، مشکل به درستی حل میشد مجبور نبودیم امروز درد و رنجهای ناشی از شوک ارزی و کاهش ارزش پول ملی را تحمل کنیم.
در واقع وضعیت بازار پول و ارز کشور به بیماری شبیه شدهاست که در اوج درد و بیماری به دلیل نداشتن تحمل درمان، به مصرف داروی آرامبخش اکتفا میکند به این امید که پس از کاهش درد، به درمان بیماریاش اقدام کند اما پس از کاهش نشانههای بیماری بر اثر مصرف داروی آرامبخش، برنامه درمان را کنار میگذارد و از تحمل آن سر باز میزند.
حتی در سالهای اخیر و با وقوع بحرانهای تکراری در اقتصاد کشور به نظر میرسد اقتصاد کشور همچون بیماری است که علاوه بر کنار گذاشتن درمان، به داروهای آرامبخش هم معتاد شدهاست و این بیمار، علاوه بر مشکل اصلی باید با معضل اعتیاد هم دست و پنجه نرم کند و این در حالی است که داروهای آرامبخش نیز اثر خود را به تدریج از دست میدهند و برای کاهش درد و عبور موقت از بحران، این بیمار باید مقدار بیشتری از داروهای اعتیادآور را مصرف کند.
بنابراین باید یکبار دیگر، پرسش را مطرح کنیم، آیا روش درستی برای حل مشکل پولی و ارزی کشور اتخاذ شدهاست یا اینکه در بر همان پاشنه سابق میچرخد؟ متاسفانه شواهد نشان میدهد جوهره روش حل مسئله همان است که قبلا بوده و البته شاید ظاهر و پوسته آن اندکی متفاوت باشد.
روشی که برای حل بحران اخیر در پیش گرفته شده، همچون دفعات قبل این است: خارج کردن دلالان ارزی خردهپا از صحنه فعالیت، ممنوع کردن فعالیت آزاد اقتصادی و قیمتگذاری ارز خارج از چارچوب سازوکار عرضه و تقاضا. به بیان دیگر دولت همچون یک «فعال مایشاء» یکبار دیگر به میدان آمده و با دخالت بخشنامهای و گاهی پلیسی خود، مشکل را حل کرده است. اما پرسش این است تاریخ مصرف این روش تا چه زمانی خواهد بود؟
در اینجا اشاره به این نکته ضروری است که در هنگام وقوع بحران، دخالت دولت در بازار امری ضروری است اما این به مثابه همان داروی آرامبخش است و نباید این دخالت، با درمان اصلی، اشتباه گرفته شود. به بیان دیگر اینکه در اقتصاد ایران همیشه این نوع بحرانها با دخالت دولت حل میشود، دلیلِ آن نیست که دولتی کردن اقتصاد راه حل مناسب است، بلکه نشان میدهد که اقتصاد کشور به دخالت دولت، معتاد شده است و نمیتواند خودش را با استفاده از سازوکار عرضه و تقاضا، به تعادل برسد.
بنابراین در سالهای اخیر به نارسایی اولیه بازار پول و ارز و در سطحی بالاتر، کل اقتصاد کشور، مشکل وابستگی به دخالت دولت هم افزوده شده که در هنگام یافتن تدبیر مناسب، باید با نگاهی جامع نگر و فراگیر به مسئله نگریسته شود تا راهحلی دائمی برای آن پیدا شود.
*كارشناس اقتصادي