یونس مظلومی*
ارابه های مرگ و باز هم حادثه
اتوبوس حامل دانش آموزان نخبه هرمزگانی در محور داراب به بندر عباس واژگون شد و تا لحظه نگارش این مطلب ١١نفر کشته و٣٣ نفر مصدوم بر جای گذاشته که حال سیزده نفر از آنان وخیم گزارش شده است.
تعداد چهار نفر از آنان قطع نخاع شده اند و قطعا تعداد فوتی ها افزایش خواهد یافت. این اولین بار از این نوع حوادث نبوده و قطعا آخری نیز نخواهد بود. بر اساس آمار سالهای اخیر مراجع رسمی و نیز بر اساس پرونده های خسارات پرداختی دیه از سوی شرکت های بیمه روزانه به طور میانگین ٥٠ نفر در اثر حوادث رانندگی فوت شده و نزدیک به هزار نفر مصدوم می شوند.
علاوه بر لطمات روانی که به خانواده ها و جامعه به دلیل از دست دادان فرزندان این مرز و بوم وارد می شود، صدمات اقتصادی ناشی از فوت و از کار افتادگی این هموطنانمان که اکثرا نیز در سنین جوانی هستند و نان آور خانواده هایشان، دردی مضاعف است که به جامعه ایرانی تحمیل می شود.
هرکدام از ما حتما در اطرافیان دور یا نزدیک کسانی را سراغ داریم که در اثر حوادث جاده ای فوت و یا دچار صدمات جسمانی جدی شده اند و آثار و نتایج این حوادث تقریبا بر همه روشن است. بجز لطمات روحی و روانی وارد بر خانواده ها و عواقب اقتصادی وارده به جامعه، زیان های وارده در سطح اقتصاد ملی نیز فاجعه بار است، کشور مبالغ هنگفتی را هزینه میکند تا یک نفر را برای تولید در سطح ملی آماده کند این هزینه ها از آموزش رایگان گرفته تا هزینه های بهداشت و درمان و سایر هزینه ها را شامل می شود.
سال ها است که شرکت های بیمه بخش عمده ای از حق بیمه های دریافتی از محل بیمه نامه های شخص ثالث را بابت عوارضی پرداخت میکنند که قرار بود صرف کاهش تواتر و شدت تصادفات و نیز هزینه های درمان مصدومین شود. مبالغ پرداختی بابت این عوارض تاکنون بیش از هفت هزار میلیارد تومان بوده است که اگر با یک برنامه مشخص و مدونی تاکنون هزینه شده بود قاعدتا می بایست تاثیرات اساسی در کاهش تعداد تصادفات، تعداد کشته شدگان و تعداد مصدومین می گذاشت.
لیکن وضع موجود نشان می دهد تعداد مصدومان نه تنها کاهش پیدا نکرده است بلکه نسبت به پانزده سال قبل تقریبا دو و نیم برابر شده است و اگر اندک کاهشی در تعداد فوتی ها حاصل شده است قطعا عمدتا به دلیل پیشرفت تکنولوژی در افزایش ایمنی خودروها و مجهز شدن خودروها به کیسه هوا و ترمز ای بی اس بوده است. آنچه که مسلم است زیان اقتصادی وارده به صنعت بیمه که به هرحال آن هم بخشی از اقتصاد ملی است از تمامی موارد فوق الذکر ملموس تر و عینی تر است.
صنعت بیمه سالانه در حدود هشت هزار میلیارد تومان صرف پرداخت غرامت های ناشی از همین تصادفات میکند تا شاید التیام بخش آلام و دردهای ناشی از بی کفایتی تمام افرادی باشد که در این زمینه می توانند کاری کنند ولیکن به دلیل همین ندانم کاری نمیتوانند. نتیجه آنکه صنعت بیمه باید به صورت جدی به این موضوع وارد شود و با یک برنامه مشخص و تبیین یک سری اقدامات و بر اساس یک اتحاد و همدلی نسبت به اثرگذاری در این مقوله نقش خود را إیفا کند.
جزییات اقداماتی که صنعت بیمه می تواند در این زمینه انجام دهد مفصل و کاملا تخصصی بوده و خارج از حوصله این مقال است. اگرچه این فرزندانی که امروز جان به جان آفرین تسلیم کردند همه فرزندان این مرز و بوم هستند و همه ما عزادار هستیم ولی بیایید هر چند تصورش نیز دردناک است برای لحظاتی تصور کنیم که این حادثه می توانست برای تک تک اعضای خانواده و فرزندان ما رخ داده باشد.