قالب مطالعات انجام شده در سالهای اخیر بر این عقیده هستند که بحران سال ۲۰۰۸نتیجه ریسکپذیری بیش از حد موسسات مالی و ضعف قوانین و مقررات بخش مالی بوده است که منجر به ورشکستگی بسیاری از این موسسات شد. با وجود بحران مالی ۲۰۰۸و آموختههای آن باید در نظر داشت که موسسات مالی و اعتباری ورشکسته میتوانند ریسکهای عظیمی را به کل بخش مالی انتقال دهند.
بنابراین، فقدان نظامهای مناسب برای مدیریت موسسات مالی و اعتباری مسالهدار و ایجاد بحران بانکی، میتواند مشکلات عدیدهای را برای نظام مالی ایجاد کند. نبود مقررات و اختیارات کافی مراجع نظارتی و بانکهای مرکزی در زمینه حل و فصل مشکلات موسسات مالی و اعتباری ورشکسته میتواند منجر به بیثباتی در شبکه بانکی کشورها شود.
بهطور کلی بانکهای مرکزی به عنوان مرجع نظارتی در سطح کشورها برای اتخاذ تصمیم در مورد موسسات مالی و اعتباری ورشکسته، چارچوب قانونی و فرآیند خاص و مشخصی را در نظر میگیرند. چارچوب مذکور برای مدیریت بحران موسسات مالی و اعتباری ورشکسته باید به صورتی باشد که در حد امکان سقوط آنها را بدون ایجاد مخاطره برای ثبات مالی کشور فراهم آورد و بانک مرکزی بتواند در کوتاهترین زمان، بهترین واکنش را در این زمینه به کار گیرد.
انحلال و یا ادغام آنها میتواند با اقداماتی همراه شود که خطر سرایت بحران به کل شبکه بانکی و نظام مالی به حداقل برسد. در این راستا چارچوبهای مشخصی در عرصه بینالمللی وجود دارد که جایگزین معتبری برای اقدامات پرهزینه مرسوم دولتها برای نجات بانکها و موسسات اعتباری مسالهدار هستند.
بهطور کلی فرآیندهای احیا و ادغام بانکها و موسسات اعتباری ورشکسته میتواند شامل دو بخش باشد. این فرآیندها میتواند مبتنی بر افزایش توانایی موسسه مالی و اعتباری ورشکسته برای تداوم فعالیت با مسئولیت خود موسسه باشد؛ که این همان مرحله احیا و بازسازی است و یا اینکه فرآیند بهبود عملیات در قالب ادغام موسسه اعتباری ورشکسته با مسئولیت مرجع نظارتی و یا مقام ذیربط صورت پذیرد.
اگر موسسه اعتباری ورشکسته بخواهد اقداماتی در زمینه افزایش توانایی فعالیتهای خود برای جبران خسارات در جهت احیا انجام دهد، میتواند برنامه زمانی مشخصی برای انجام برنامه احیا در نظر بگیرد. تعیین داراییهای قابل فروش، اولویتبندی فروش داراییها، تعیین موانع فروش و طراحی برنامه کاهش موانع مذکور در آینده، از اقدامات موثر در این زمینه محسوب میشود.
تلاش جهت ریسکزدایی عملیات و فعالیتهای موسسه اعتباری ورشکسته نیز میتواند تاثیرات بسزایی در بهبود فرآیند احیا و بازسازی داشته باشد. اطمینان از وجود برنامههای صحیح برای افزایش نقدینگی و افزایش سطح سرمایه این موسسات نیز از اهمیت ویژهای در این زمینه برخوردار است.
در مرحله ادغام موسسه اعتباری ورشکسته توسط مرجع نظارتی، بانک مرکزی نیازمند تهیه گزارشها و جمعآوری اطلاعات به منظور اتخاذ تصمیم به موقع و ارزیابی ترازنامه و صورتهای مالی است. برنامه تفصیلی ادغام به همراه مراحل آن باید به صورت واضح و روشن تعریف شده باشد و با در نظر گرفتن منابع مالی مناسب و در چارچوبهای قانونی صحیح انجام شود. همچنین، اقدامات مناسب برای جبران خسارت سپردهگذاران یا استرداد دارایی مشتریان بسیار اهمیت داشته و بانک مرکزی چنین اقداماتی را با در نظر گرفتن کمترین خسارت و حداقل ریسک اعمال میکند.
در پایان لازم به ذکر است که در مراحل ادغام و احیا، نظارت مستمر بانک مرکزی جهت طی کردن صحیح و شایسته فرآیندها لازم به نظر میرسد. بازبینی مستمر و نظارت جامع بر تمام فعالیتهای موسسه ورشکسته کمک شایانی به بهبود شرایط و انجام فرآیندهای احیا و ادغام میکند. چگونگی انجام مراحل و اجرای فرآیند ادغام و احیا در چنین موسساتی بستگی به همراهی کامل این موسسات با بانک مرکزی به عنوان ناظر دارد.
* صاحبنظر پولی و بانکی