لطفا بیایید کنار هم بنشینیم صحبت کنیم !

*حاجی اشرفی

لطفا بیایید کنار هم بنشینیم صحبت کنیم !

بعضی از افراد توی آسمون ها سیر میکنن .همیشه خودشان را از نظر سطح دانش و توانایی یک سروکله بالاتر از بقیه میدانندو در جزایرخود ساخته ایزوله شده و این نکته هم بر توهم ,,من بیشتر میدانم-من برتر هستم ,,این اشخاص دامن زده .

در تمامی مشاغل این گونه افراد وجود دارند .
متاسفانه در بازار بیمه (بازار بیمه به مفهوم کلیه اجزا ستادی ,صف و شبکه توزیع خدمات بیمه )از این گونه افراد بچشم میخورند.
امر بر این عزیزان مشتبه شده که همه دانش و تجربه بیمه گری تنها در وجود مبارک آنها جمع شده و یگانه کسانی که بر تمامی امور مدیریت و بیمه مسلط میباشند این بزرگان هستند.
واقعیت این است که روابط نادرست حاکم بر رفتار سازمانی در بازار بیمه از این نوع تفکرات منشا گرفته و همین امر یکی از عوامل اصلی درجازدگی در شرایط کنونی در بازار شده است.
یک مطالعه میدانی و مشاهده رفتار ها و نوع ارتباطات مدیران ستادی با مدیران و کارکنان صف و رفتار مدیران و کارکنان شرکت های بیمه با شبکه فروش حکایت از ,,خود بزرگ بینی و کبر و غرور کاذب ,,در سلسله مراتب سازمانی از راس هرم تا سطوح کف بازار بیمه دارد.
ای کاش این عارضه فقط یک رفتار غلط فردی و حوزه تاثیرات آن در محدوده این اشخاص باقی میماند اما متاسفانه این رفتارها همانند یک بیماری واگیردار از این اشخاص به سایر افراد سالم و موجه سازمان سرایت میکند و نتیجه آن ترویج بدبینی بیمه گذاران و رشد خروج از مشاغل فروشندگی و نقل و انتقال فراوان کارکنان بین شرکت های بیمه شده است .
این موضوع به مفهوم عدم ثبات نیروها و لذا ابتر ماندن بسیاری از برنامه های طرح ریزی شده و یا فرصت نیافتن برای انجام طراحی های جدید شده بطوریکه باعث هدر رفتن فرصت ها و نتیجه گیری مثبت در بازار بیمه گردیده است .
یک مطالعه و بررسی اجمالی نشان میدهد که این بیماری سازمانی هم اکنون موجب خستگی و استرس شغلی نیروهای جوان و مجرب بازار بیمه شده و بسیاری از اعضا شبکه توزیع بیمه پتانسیل فعالیت را از دست داده اند .
جای مشاوران علوم روانشناسی ,اجتماعی ورفتار سازمانی در بازار بیمه خالی است .
اولین کسانی که لازم است در نزد این مشاوران تحت آموزش و مشاوره قرار گیرند مدیران و کارشناسان ستادی صنعت بیمه هستند تا بتدریج رفتارها ی آنان تغییر یافته و به سوی اصلاح رفتار سازمانی سوق یابند.
با یک مثال این یادداشت را به پایان میبرم :
چند سال پیش در نزد رییس یکی از مجتمع های بیمه ای در حال بررسی یک پرونده خسارت بودیم که ناگهان طبقه اول در شعبه صدای دادو بیداد بلند شد و سپس شکستن شیشه ها و...
همه به پایین رفتیم متوجه درگیری فیزیکی شدید بین معاون مجتمع با یک بیمه گذار شدیم.
بیمه گذار که فردی میانسال ,ورزیده و ورزشکار بود ,با برتری در درگیری میگفت تنها نکته ای که من را دلخور کرد ,جواب منفی شنیدن نبود بلکه برخورد تحکم آمیز و ارباب منشانه این کارمند شرکت بیمه بود که مرا عصبی و وادار به واکنش و جبران کرد !!!!او میگفت از این ببعد نزد دوستانم این شرکت بیمه را به بد رفتاری معرفی میکنم!!!!!
آن معاون مجتمع بعد از آنروز بارها به نگارنده گفت از اینکه جرقه آن درگیری را زده بسیار پشیمان است !!!!!
این نوع رفتارها بیش از آنکه منشا فردی داشته باشند,منشا سازمانی دارند و یکی از دلایل تنفر و ترک شرکت هایی که این گونه اشخاص در آنجا مدیریت یا کارشناسی میکنند وجود این رفتارهای ناهنجار و مغایر فرهنگ ملی و مهربانی در نهاد ایرانیان و عدم رعایت اصول رفتار حرفه ای توسط این افرادمیباشد.تربیت سازمانی درست نتایج درست ببار میآورد و تربیت سازمانی غلط نتایج نادرست و در نتیجه شکست سازمان را رقم خواهد زد. اکنون که همواره این مشکلات را در بازار بیمه مشاهده میکنم علت و ضرورت استخدام روانشناسان در شرکت های صنعتی و بازرگانی کشورهای صنعتی را درک میکنم.!!!!!
* کارشناس ریسک و بیمه
https://naghdineh.ir/page/24150/
لینک مطلب :
چاپ print version