برنامه ریزی شهرام جزایری برای تاسیس بانک خصوصی
نقدینه-شهرام جزایری میگوید: فرقی با بیل گیتس ندارم. امروز من از تمام فیلترها عبور کردهام و هر نوع فعالیت اقتصادی قانونی را میتوانم انجام دهم. اما نکته اساسی آن است که ایران یک کشور جهان سومی است من در گذشته چشم خوردم و فعالیتهایم متوقف شد.
به گزارش پایگاه خبری نقدینه،روزنامه آرمان گفت و گویی با شهرام جزایری داشته است که بخش هایی از آن در ادامه می آید.
یکی از مشهورترین افراد حال حاضر ایران هستید. این شهرت با توجه به اتفاقاتی که رخ داده است و آنچه در افکار عمومی وجود دارد، گاهی منفی تلقی میشود. این شهرت چه طعمی دارد و آن را چطور ارزیابی میکنید؟
فضای رسانهای کشور مدتهاست در ارتباط با شهرام جزایری دچار توهم شده است. میتوان گفت بر اساس اقدامات نامناسب، رسانهها سالها نام شهرام جزایری را در همه جا به کار بردهاند. من سالهاست در مقابل این بازیهای رسانهای سکوت کردهام و هنوز حق دفاع از خود را محفوظ نگه داشتهام. من تنها مدیر در سراسر دنیا هستم که ازکشور کانادا حکم خوش حسابی دریافت کردهام، اما متاسفانه یا خوشبختانه رسانهها سالها فضای منفی در رابطه با شهرام جزایری ایجاد کردند. اگر رسانهها نبودند مدت محکومیت من 13 سال طول نمیکشید. شاید اگر رسانهها آن فضا را در کشور به وجود نمیآوردند، من یک سال هم محکوم به حبس نمیشدم. قبول ندارم که شهرتم منفی است، گویا رسانهها علاقه دارند شهرت شهرام جزایری را منفی نشان دهند. باید بگویم که رسانهها افکار عمومی را نسبت به من منحرف کردهاند، چرا که مردم به من احترام میگذارند و بسیار به من لطف دارند و در حال حاضر هیچ فضای منفی علیه شهرام جزایری در کشور وجود ندارد. آن فضایی که شما از آن سخن میگویید ساخته رسانهها و توهم آنهاست. در بین افراد ذیصلاح و صاحب شعور شهرام جزایری کاملا شناختهشده است. به طور کلی من شهرت بسیار بالایی دارم و به واسطه قضاوت دیگران شهرام جزایری یک سلبریتی است، به طوری که یکی از خبرنگاران، چندی پیش مصاحبه خود را با این جمله که آقای جزایری شما یک سلبریتی محبوب هستید آغاز کرد!
روند به دست آوردن این شهرت چگونه طی شد؟
طبیعی است زمانی که پرونده ای علیه یک شخص تشکیل میشود خیل عظیمی از مردم علیه متهم جبهه میگیرند، اما از طرف دیگر برخی از شهروندان هم موافق اقدامات من بودند. شاید فشار مضاعفی که علیه من به وجود آمده به دلیل وضعیت نامناسب اقتصادی کشور است. آن موقع همه تقصیرها گردن من افتاد، امروز چه؟ امروز که شهرام جزایری در مقابل آقایان هیچ است. مفهوم فساد در دولت های نهم و دهم کاملا پررنگ شد. از آقایان باید پرسید شهرام جزایری که دستگیر شد و 13 سال در زندان بود، چرا وضعیت اقتصادی کشور سامان نیافت؟ اقتصاد کشور نه تنها به جلو حرکت نکرد، بلکه فساد نهادینه شد. در نهایت باید بگویم که حتی اگر مردم علیه من موضعگیری کنند، باز هم آنها را دوست دارم. اما این نکته را در نظر داشته باشید که من در میان خیل عظیمی از جوانان محبوبیت دارم. بسیاری از شهرتم مربوط به رسانههای دلواپس است. از کیهان تشکر میکنم که هر هفته یک خبریا مقاله ای درباره من منتشر کرد. اگر این روزنامه و رسانههای مشابه آنها نبودند شاید شهرام جزایری مطرح نمیشد. من هر بار برخی روزنامهها را می خواندم، میدیدم چند صفحه درباره من مقاله نوشتهاند.
در برخی از محافل عنوان کردهاید که در زندان مشاوره اقتصادی میدادید. از چه زمانی این فعالیت را شروع کردید؟ آیا حاضرید به دولت در اقتصاد کمک کنید؟
من دشمنانم را هم دوست دارم و به کسانی که بخواهند مشورت اقتصادی میدهم. حتی در زندان هم که بودم زندانیان و دیگر ملاقاتکنندگان سوالات اقتصادی و مربوط به کسب و کار از من میکردند. من به بسیاری از شرکتها مشاوره اقتصادی دادهام و آنها را به موفقیت رساندهام. تخصص من نقد کردن داراییها با ارزش افزوده است. مشکل اصلی «پدیده شاندیز» هم عدم نقدشوندگی سهامهاست. یکی از دانشگاههای اروپایی هم با دکترای افتخاری که به من اهدا کرده، تخصص شهرام جزایری در امر کسب و کار را تایید کرده است. در حال حاضر از من 20 مقاله میخواهند که اگر بنویسم میتوانم کاندیدای نوبل اقتصاد شوم. در جلسات تبادل نظر هم که داشتهام این طور نبوده که اظهارنظرها را بشنوم. وقتی به نشستی میروم معمولا من میگویم و حضار مینویسند. من جزو کسانی هستم که اقتصاددانان را به استخدام درمیآورم. اکنون بحث بر سر تواناییهاست. اگر شخص رئیسجمهور، آقای روحانی از من بخواهد حاضرم تمام توانم را برای بهبود وضع اقتصادی کشور به کار گیرم. وقتی در زندان بودم، هر هفته هیاتهای اقتصادی به زندان میآمدند و با من ملاقات میکردند. من هم به افراد داخل زندان و هم به کسانی که خارج از زندان بودند مشاوره اقتصادی میدادم.
در حال حاضر حقوقهای نجومی یکی از داغترین موضوعات کشور است. مبلغ فیش حقوقی شما چقدر است؟
زمانی که در شرکتهای خودم مشغول به کار بودم و در زمان دستگیریام 200 هزار تومان به عنوان حقوق دریافت میکردم. درآمد شخصی من همین مقدار بود، اما همه هزینههای دیگر اعم از تامین خانه، ماشین و... به عهده شرکت بود.
این حق را میدهید که باور نکنیم؟
من یک حقوق 200 هزار تومانی دریافت میکردم و باقی هزینههای زندگی از قبیل خرید خانه، خودرو و تمامی موارد بر عهده شرکت بود.
درآمد کنونی شما چه میزان است و به چه فعالیتی مشغول هستید؟
اکنون که درآمد ثابتی ندارم، اما میتوانم در رابطه با درآمدهای آتی خود صحبت کنم. پس از تاسیس بانک خصوصی در سال 1397 پیشبینی میکنم که فقط از این طریق 750 میلیارد دلار در سال درآمد کسب کنم. موقعیت جغرافیایی این بانک در کشورهایی نظیر پاناما، قبرس، سنگاپور، هنگ کنگ و... در نظر گرفته شده است. امروز هم تمام تمرکز خود را روی تاسیس بانک گذاشتهام و فعالیت دیگری انجام نمیدهم. اما هزینه ماهانه خانوادههای زندانی که به آنها کمک میکنم همراه با مخارج خانواده خودم حدود 500 میلیون تومان رقم میخورد.
در حالی که میگویید در این مدت فعالیت اقتصادی نداشتهاید، اما چندی است اخباری مبنی بر حضور شما در پدیده شاندیز به گوش میرسد. آیا این موضوع ارتباطی با فعالیتهای اقتصادی شما ندارد؟ در کل جریان فعالیت شما در پدیده شاندیز و ایجاد کمپین «نه به فروش سهام پدیده» چیست؟
حدود هفت، هشت ماه قبل از عید نوروز95 بود که به عنوان مدیر در نشستها و سخنرانیهای اقتصادی شرکت میکردم و در این محافل برخی از سهامداران پدیده از من درخواست کمک کردند و از آنجا که خیل عظیمی از هموطنان در این شرکت سهم دارند نتوانستم از کنار آن بیتفاوت رد شوم. بر اساس برآوردها میتوان گفت که به طور مستقیم یک میلیون نفر (خانواده سهامداران) از ورشکستگی شرکت پدیده در آن زمان متضرر شدند. در ایام عید بود که از این شرکت بازدید کردم و طی جلساتی که با موسسان این شرکت برگزار شد، به این نتیجه رسیدیم که میتوان این بنگاه اقتصادی خاکخورده را احیا کرد. در آن مقطع جو منفی علیه دولت ایجاد شده بود و مصداق بارز آن را میتوان در رای نیاوردن اصلاحطلبان در شهر مشهد دید. همه سهامداران پدیده مدعی بودند که دولت آقای احمدینژاد به آنها خدمت کرد و دولت کنونی علیه آنها اقداماتی انجام داده است، اما در همین حال در محل مشارکت این شرکت شبهه وجود داشت و در دولت قبل به طور کلی این شرکت به حال خود رها شده بود. پس از روی کار آمدن دولت آقای روحانی ما از دولت و مجلس خواهش کردیم که به حال این قشر از هموطنان زجر کشیده هم برسند.
گذشته از این صحبتها، سوال این است که احیای پدیده شاندیز چه منفعتی برای شما دارد؟
چندی پیش در صحبت با یکی از سهامداران شرکت پدیده متوجه شدم که فرزندشان به دلیل قتل غیرعمد به اعدام محکوم شده است و باید 300 میلیون تومان دیه پرداخت کند تا شاکیان راضی به آزادی زندانی شوند. به همین دلیل 100 میلیون تومان از فردی قرض میگیرد و در پدیده سرمایهگذاری میکند تا آن پول پس از چند ماه چند برابر شود. اما بعد از مشکلاتی که برای پدیده به وجود آمد، او نه تنها نتوانست رضایت ولی دم را جلب کند، بلکه متحمل 100 میلیون تومان بدهی شد و متاسفانه فرزند خود را هم از دست داد. بدیهی است در چنین شرایطی هر انسان دارای وجدانی از هرگونه کمکی دریغ نمیکند و این اطمینان را به شما میدهم که پدیده شاندیز تا به امروز حتی یک ریال هم برای شهرام جزایری منفعت مالی نداشته و نخواهد داشت.
جز شما چه اشخاص حقیقی و حقوقی در احیای پدیده نقش داشتند؟
در این مدت دادستان محترم مشهد کار بسیار زیبایی کرد و از توقیف اموال و دستگیری افراد جلوگیری به عمل آورد و فقط کنترل قضائی را در دستور کار قرار داد. از طرف دیگر، ستاد تدبیر با مصوبه شورای امنیت در زمینه تجمعات مردمی ورود کرد و در مشهد از آقای پهلوان وکالت بلاعزل گرفت و با 80 درصد سهمی که در اختیار ایشان بود برای پدیده شاندیز مدیر و هیاتمدیره انتخاب کرد. ما هم با ارائه نقشه راه خسارات وارده را تا حدودی جبران کردیم. خوشبختانه بعد از اقدامات صورتگرفته امروز شرکت پدیده روی مدار اقتصادی کشور قرار گرفته و هفته گذشته برای نخستینبار مدیرعامل پدیده در تلویزیون ملی کشور حضور پیدا کرد و در برنامه پایش به صراحت اعلام کرد که در بنگاه پدیده فساد اقتصادی رخ نداده است. فقط چند تخلف کوچک بود که مراجع قضائی به آن رسیدگی کردند. باید گفت که امروزه پدیده بزرگترین بنگاه سودآور کشور است. متاسفانه مسئولان تا نوروز 95 به این نتیجه نرسیده بودند و فقط در چهار ماه گذشته به بزرگترین مشارکت اقتصادی جهان توجه نشان دادند. باید گفت که احمدینژاد برخوردمناسبی با سهامداران پدیده انجام نداد، به این دلیل که در دولت او انتظامبخشی در بازار سرمایه به هیچوجه وجود نداشت. آنچنان که در روزهای آخر ریاستجمهوری در صدا و سیمای جمهوری اسلامی حضور یافت و برای تاسیس دانشگاه از مردم طلب پول کرد. این نشان میدهد که ایشان کوچکترین اطلاعی از فروش سهام ندارد و از دیدگاه کلان در عرصه اقتصادی هم برخوردار نیست. دولت نهم در شرکت پدیده چنین رویکردی داشت و دولت غیرانتفاعی بهترین تعبیری است که میتوان به پدیده آن زمان اطلاق کرد.
آیا روابط موسسان پدیده شاندیز بایک موسسه مالی حقیقت دارد؟
یک سری اتهامات از سوی رسانهها به برخی از افراد وارد میشود که صحت و سقم آن در دستگاه قضائی مشخص نشده است. در این مدت بحث انحلال پدیده مطرح بود، اما امروز این بنگاه اقتصادی دارای متصدی، مدیر، هیاتمدیره و... بوده و فعالیت خود را از نو آغاز کرده است. قوای سهگانه نیز حمایت خود را از پدیده شاندیز اعلام کردهاند. عقیده فنی و کارشناسی من برای بنگاه پدیده این است که اولا سهم مردم عزیز زیر 10 هزار تومان نیست، در ثانی به مردم پیشنهاد میشود که به هیچوجه سهم خود را در این شرایط نفروشند و در کمپین نه به فروش سهام هم شرکت کنند.
چه برنامه اقتصادی برای سال 96 دارید؟
برنامه اصلی من تاسیس بانک است و در ابتدا قصد داریم شرکت سرمایهگذاری موسسان بانک را راهاندازی کنیم. تمامی این فعالیتها بر پایه اعتبار شخص شهرام جزایری در فضای بینالمللی است و استاندارد من بیش از بسیاری از بنگاههای اقتصادی جهان است، به طوری که نرخ سود تسهیلات بانک شهرام صفر درصد است. چنان خدمات متنوع بانکی در این بنگاه در نظر گرفتهایم که تحصیل درآمد 750 میلیارد دلاری در آن میسر شود. البته نرخ سود سپردهها در این بانک واقعی خواهد بود و بر اساس شاخصهای اقتصادی آن را تعیین میکنیم. متاسفانه شبکه بانکی ما فشل و بیمار است. در کشوری که مدیران دولتی تمام اجزای اقتصاد را در دست داشته باشند مشخص است که بازدهی چندانی نمیتوان برای آن متصور شد. همان طور که در نظام بانکداری کشور مشاهده میکنیم سود و زیانها به طور خودجوش بالا و پایین میشوند و حتی با نرخ تورم همخوانی ندارند.
شما فعالیت اصلی خود را پولسازی میدانید. در رابطه با این سبک از فعالیت اقتصادی بیشتر توضیح دهید؟
من از یک مکتب اقتصادی پیروی میکنم و آن پولسازی و توسعه همراه با حفظ حقوق اکثریت مردم است و تمام فعالیتهای اقتصادی خود را بر مبنای آن پیش میبرم. در این مکتب تمامی اوراق صکوک را میتوان در کمتر از یک ساعت به فروش رساند.
این امر بیشتر شبیه به رویاسازی است. چگونه میتوان در بازار سرمایه ایران که در رکود به سر میبرد، کمتر از یک ساعت تمامی اوراق صکوک را به فروش رساند؟
ما 377 نماد معاملاتی در بورس و فرابورس داریم که ارزش آن به بیش از350 هزار میلیارد تومان میرسد و 20 درصد آن سهام شناور آزاد و 80 درصد آن دولتی است. در سیستم TSETMC هم حدود هشت میلیون کد سهامدار دیده میشود. حال از این هشت میلیون نفر سهامدار فقط حدود 25درصد افراد در بازار سرمایه پولشان را نگه داشتهاند و از این بین فقط 250 هزار نفر در بورس فعالیت میکنند. استاندارد جهانی میگوید که در کشور در حال توسعهای نظیر ایران باید 20 درصد مردم در بورس سرمایهگذاری کنند که امروز به طور واقعی فقط کمتر از یک درصد مردم در بورس فعالیت میکنند و حدود 5/2 درصد مردم هم در بورس سرمایه دارند. در نتیجه اکنون 350 هزار میلیارد تومان در کشور عطش سرمایهگذاری دارد که در صورت متقاعدسازی، در کوتاهترین زمان میتوان این پول را جذب بنگاههای خصوصی کرد.
برای متقاعدسازی چگونه باید عمل کرد؟
در ابتدا 377 نماد معاملاتی باید دو برابر شود و مسئولان باید آن را از لحاظ کمی گسترش دهند. در واقع باید روزانه یک مجوز صادر شود تا شرکتهای سهامی عام روی کار آیند. در وهله دوم از لحاظ کیفی، شرکتهای موجود باید افزایش سرمایه دهند. بنابراین فضای فعالیت به وجود میآید، اما تا زمانی که مدیران درست انتخاب نشوند تحول خاصی رخ نمیدهد.
در جایی مدعی شدید که اگر ریاست بانک مرکزی را به شما بسپارند در هفت روز تمام مشکلات بانکی را حل میکنید. ازچگونگی حل مشکلات بگویید؟
با اجرای اصول و فنون مذاکره و متقاعدسازی دیگر کشورها تا حد زیادی میتوان مشکلات بانکی ایران را حل و فصل کرد. ما همه جا باید کمککننده دولت و مسئولان باشیم و از یاریرسانی به دولت غافل نشویم.
عدهای معتقدند اگر افراد دیگری جای شهرام جزایری بودند بعد از آزادی از زندان حتی یک روز هم در کشور نمیماندند. چرا شما بعد از آزادی از زندان در ایران ماندید و به خارج از کشور نرفتید؟
من از صمیم قلب کشورم را دوست دارم و برای من زندگی در ایران بر هر چیزی ارجح است. قبول دارم که اینجا هم مشکلاتی وجود دارد، اما مشاهده میکنیم که در آشفتگی و ناامنی منطقه، ایران از چه امنیت بالایی برخوردار است. همچنین من به بیش از 80 کشور جهان سفر کردهام و تجربه شخصی من نشان داده است که جایی بهتر از زادگاه انسان برای زندگی وجود ندارد. اعتقاد دارم افرادی که در کشور خود به جایگاه و منزلتی نرسند، در کشورهای دیگر با مشکلات عدیدهای مواجه میشوند.
طرفداران شما اعتقاد دارند که اگر شما در ایران نبودید شاید بیل گیتس میشدید. نظر خودتان در این مورد چیست؟
اکنون هم فرقی با بیل گیتس ندارم. امروز من از تمام فیلترها عبور کردهام و هر نوع فعالیت اقتصادی قانونی را میتوانم انجام دهم. اما نکته اساسی آن است که ایران یک کشور جهان سومی است و به نوعی احساس میکنم که در گذشته چشم خوردم و فعالیتهایم متوقف شد.