صادق نوابی*
اثرات زیانبار اتکا به شاخص «نسبت خسارت» در صنعت بیمه
برخی مدیران بیمهای در مدیریت ریسک عمدتاً بر نسبت خسارت تکیه کنند و به دنبال آن تا انتشار صورتهای مالی سالانه برآورد نادرستی از سوددهی رشته خود داشته باشند، قیمتهای غیرفنی ارائه دهند و در نهایت موجب زیانده شدن رشته خود و یا حتی شرکت بیمه شوند.
مطابق تعریف بیمه مرکزی ایران، «ضریب خسارت» عبارت است از حاصل تقسیم خسارت واقع شده به حق بیمه عاید شده بر حسب درصد. این ضریب نشان می دهد که چند درصد از حق بیمهها بابت خسارت خطرهای تحت پوشش به بیمهگذاران برگشت داده شده یا خواهد شد. همچنین شاخص رایج دیگر در صنعت بیمه «نسبت خسارت» است. این شاخص حاصل تقسیم خسارت پرداختی به حق بیمه دریافتی در یک دوره زمانی بر حسب درصد است. از تعاریف ارائه شده مشخص است که تفاوت میان این دو شاخص در محاسبه تغییرات ذخایر حق بیمه و خسارت در شاخص ضریب خسارت و لحاظ نشدن تغییرات این ذخایر در شاخص نسبت خسارت است.
اگر به عنوان مثال 2 سال پیش خسارت بزرگی برای شرکت بیمه به وقوع پیوسته باشد، اما پرداخت آن به دلیل اختلافات حقوقی تا امسال به تعویق افتاده باشد و امسال پرداخت شود، نسبت خسارت امسال افزایش خواهد یافت. یا اگر به عنوان مثال برای اولین بار قرارداد بزرگی در رشته درمان در بهمن ماه سال جاری منعقد شود، کل حق بیمه این قرارداد در نسبت خسارت امسال منعکس خواهد شد، و از طرف دیگر عمده هزینه خسارت این قرارداد که در سال آینده پرداخت میشود در نسبت خسارت امسال محاسبه نمیگردد و بنابراین نسبت خسارت امسال در رشته درمان خیلی مطلوبتر از ضریب خسارت خواهد بود. مجموع این عوامل موجب میشود که نسبت خسارت شاخص مناسبی برای ارزیابی عملکرد مدیریت ریسک یک شرکت بیمه نباشد و بهتر است از شاخص ضریب خسارت استفاده شود.
حال سوال اول این است که آیا نسبت خسارت و ضریب خسارت با یکدیگر اختلاف قابل توجهی دارند؟ بله، اختلاف این دو شاخص قابل توجه است. نمیتوان قاعده کلی قطعی برای ارتباط این دو شاخص یافت، اما میتوان اظهار داشت که در هنگامی که حق بیمه صادره یک شرکت رو به رشد است، رشد پورتفو موجب میشود که نسبت خسارت کمتر از ضریب خسارت باشد. در صحبت با مدیران بیمه اغلب ذکر میشود که با شرایط کنونی پورتفوی بیمه در ایران معمولاً ضریب خسارت حدود 20 درصد از نسبت خسارت بیشتر است. در این یادداشت برای آنکه مستندتر به این موضوع بپردازم، بر اساس آمارهای موجود در سالنامه آماری بیمه مرکزی اختلاف این دو شاخص را در شرکتهای بیمه محاسبه کردهام که در شکل 1 دیده میشود. چنانکه از شکل پیداست در سال 1393 به دلیل رو به رشد بودن پورتفو، ضریب خسارت در کل صنعت 24 درصد بیشتر از نسبت خسارت بوده است. همچنین در پنج شرکت بزرگ بازار در این سال ضریب خسارت به ترتیب 20، 17، 18، 29، 19 درصد بیشتر از نسبت خسارت بوده است.
اما آیا اختلاف میان ضریب خسارت و نسبت خسارت مهم است؟ بله مهم است. متأسفانه در ایران برخی از مدیران بیمه تعاریف دقیق این دو شاخص را نمیدانند. گمان آنها بر این است که تدقیق در این تعاریف یک بحث «مالی» است و نه «فنی» و بنابراین نیازی نیست که مدیران فنی و اجرایی از این جزئیات آگاه باشند. از سوی دیگر به دلیل ضعف نظامهای آماری، در اکثر شرکتهای بیمه امکان محاسبه و برآورد ضریب خسارت در بازههای زمانی کوتاه مدت فراهم نیست و تنها چند ماه پس از پایان سال و با استخراج صورتهای مالی سال قبل (یا انتشار صورتهای مالی نیمسال اول) ضریب خسارت رشتهها محاسبه میشود. در حالیکه محاسبه نسبت خسارت بسیار ساده است و مدیران اغلب به طور روزانه میتوانند گزارش نسبت خسارت رشتهها را دریافت کنند. این وضعیت موجب میشود که مدیران بیمهای در مدیریت ریسک عمدتاً بر نسبت خسارت تکیه کنند و به دنبال آن تا انتشار صورتهای مالی سالانه برآورد نادرستی از سوددهی رشته خود داشته باشند، قیمتهای غیرفنی ارائه دهند و در نهایت موجب زیانده شدن رشته خود و یا حتی شرکت بیمه شوند.
پیتر دراکر (1) ، از برجستهترین نظریهپردازان مدیریت، معتقد بود که «اگر نتوانی چیزی را اندازه بگیری، نمیتوانی آن را مدیریت کنی» (2) شرکتهای بیمه هم اگر نتوانند خسارتهایشان را به نسبت درآمد، به موقع و به درستی اندازهگیری کنند، نمیتوانند مدیریت ریسک کارآمدی داشته باشند. امروز با وجود دادههای حجیمی که در صنعت بیمه وجود دارد، نیاز به وجود نظامهای مدیریت اطلاعات پیشرفته است که بتوانند برآوردهای دقیقی از ضریب خسارت رشتهها و سپس زیررشتهها و گروههای مشتریان ارائه دهند. سامانههای فناوری اطلاعات در جهان به سرعت در حال پیشرفت هستند و شرکتهای بیمه ایران نیز گریزی ندارند جز آنکه از این ابزارها برای مدیریت موثرتر کسبوکار خود بهره بگیرند.
*مشاور کسب و کار