2
آخرین خبرها
شنبه 29 شهريور 1399


نقدینه - یک استاد دانشگاه گفت: هیجانات مردم به بازار بورس، ورود و خروج آنها بعد از یک ریزش آنی، نمایش دهنده علنی عدم تاب آوری مردم است یعنی مردم ما زندگی را با برد و باخت می سنجند، ایرانی زندگی را مسابقه می بیند.


 به گزارش پایگاه خبری نقدینه ،  ویژگیهایی مانند کنار آمدن با خوبی ها  و تلاش برای مفید واقع شدن در زندگی فردی و اجتماعی بدون  اینکه قید و شرطی برای آن گذاشته شود،اینکه بتوانیم از خود شناختی واقعی کسب کنیم و روی نقاط ضعف خود نه تنها سرپوش نگذاریم بلکه در مواجهه با ضعف ها من دیگری از خود را یا من بهتری را درون خود تقویت کنیم و اینکه  مسائل را به خوبی و با توجه به منفعت جمعی نه فردی حل کنیم،ویژگیهایی است که در صورت تحقق می توان گفت ما تاب آور هستیم، تاب آوری که نشان می دهد جامعه افراد با کفایتی تربیت کرده که در شرایط سخت و آسان در کنار یکدیگر در مواقع بحرانی وغیر بحرانی از یکدیگرحمایت به عمل می آورند. طیف قابل توجهی از مهارت ها و راهبردهای زندگی را در دوره های مختلف زندگی آموزش دیده و در بزرگسالی آن را در کارکردهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی خود در عرصه اجتماع به منصه ظهور رسانده اند، لذا اینجاست که مقوله تاب آوری حائز اهمیت می شود و این زنگ خطر را برای ما به صدا در می آورد که نشانه هایی که از رفتار جامعه ایرانی دیده می شود بیانگر چیست؟ آیا تاب آوری یک مفهوم نادیده گرفته شده و ناآشنا در هرم تربیتی ماست. دکتر محسن عامری شهرابی استاد دانشگاه  در مصاحبه با رادار اقتصاد این موضوع را درجامعه ایرانی مورد تحلیل قرار داده تا از نزدیک متوجه این موضوع شویم که چرا مشکلات ما تا این اندازه عمق گرفته است.

ظرفیت جامعه ایرانی به لحاظ تاب آوری اجتماعی و فرهنگی یا اقتصادی را با ذکر مثالی عینی برای ما توضیح دهید که حد واندازه آن به چه میزان است؟

تاب آوری اجتماعی شبیه به  انسجام است و یک فاکتوربیرونی به شمار می رود. به عبارت دیگر به کار گیری مولفه هایی چون آموزش و تربیت منجر به افزایش تاب آوری اجتماعی می شود.یکی از نمونه های فقدان تاب آوری درایران در بیماری کرونا به خوبی از سوی بخش زیادی از مردم به نمایش گذاشته شد. با اینکه مردم می دانستند و مکرر به آنها توصیه شده بود که در زمان شیوع کرونا مسافرت رفتن اشتباه است وباید در خانه بمانند اما در برابر این دستورالعمل ها مقاومت کرده و می کنند؛ این مساله نشان می دهد روی تاب آوری ایرانیان کار نشده است،اگر از همان کودکی روی ارزش ها و تاب آوری به دلیل ماندگاری آن برنامه ریزی و فعالیت های لازم صورت داده شده بود اینک با مردمی با تاب آوری بالای اجتماعی ، فرهنگی واقتصادی رو به رو بودیم که در برابر مسائل مختلف بی قراری کمتری از خود نشان می دادند.

تفاوت تاب آوری فرهنگی با تاب آوری اجتماعی چگونه مشخص می شود؟

نقطه افتراق تاب آوری فرهنگی با اجتماعی در بیرونی و درونی بودن آنهاست. شاید بتوان شکل ساختمان را به صورت ظاهری  تغییر داد اما چون درون به صورت واقعی اصلاح نشده نمی توان کار چندانی روی آن انجام داد. تاب آوری فرهنگی برخلاف تاب آوری اجتماعی و فرهنگی به نقطه اشباع نمی رسد، نکته مهم این است که تاب آوری اجتماعی و اقتصادی در کوتاه مدت کنترل شدنی است، به عبارتی می توان یک نهاد مالی را با تزریق پول احیا کرد و جان تازه ای به این نهاد مالی بخشید، یا در بحث اجتماعی با تصویب و اجرای قوانین و مقررات و ایجاد ارتباطات و نظم می توان تاب آوری اجتماعی را حاکم کرد در صورتی که تاب آوری فرهنگی پیش ازهر موضوعی نیازمند معماری فرهنگی است. در واقع زمان بیشتری برای نهادینه سازی تاب آوری نیاز دارید. برای اینکه تاب آوری اقتصادی فردی بالا برود و موفق تر عمل می کند باید تاب آوری اجتماعی و فرهنگی او افزایش بیابد؛ به عبارتی انسان هایی که تجربه شکست های اقتصادی ومالی دارند عملکرد بهتری بعد از احیا خواهند داشت، لذا به تکامل و تعادل رساندن جامعه با تاب آوری فرهنگی بسیار حائز است چرا که جامعه پی در پی در حال تکامل است و نمی توان نقطه کامل را مشخص کرد و برای خود خط سیری از مبداء  تا مقصد ترسیم کرد.

نهادینه کردن تاب آوری در انسانها از چه زمانی باید آغاز شود؟

 با این مثال برایتان توضیح می دهم. در این ارقام و آمارها می توان تفاوت غربی ها با ما را اینگونه توضیح داد که از سن  8 تا 12 سال و 12 تا 18 سال بر روی تاب آوری کودکان و نوجوانان کار می شود. شاید این مساله تفاوت عمیق کارکردی بین آنچه تاب آوری فرهنگی را در غرب نسبت به آسیا و آفریقا و درمیان اعراب افزایش داده، نشان دهد که آنها تاب آوری را از همان کودکی در بچه ها نهادینه می کنند در حالی که ما انتظار داریم افراد بالغی که تغییر چندانی نمی کنند در جوانی یا میانسالی به یک باره بدون هیچ آموزش قبلی تاب آور شوند!

یعنی رساندن جامعه به تاب آوری زمان بر است و یک فرآیند سخت پیش  روی جامعه قرار دارد؟ تفاوت وجودی انسان ها مانع نهادینه سازی فوری تاب آوری است؟

بی تردید همه انسان ها متفاوت از هم خلق شده اند شاید گفت بیش از 90 درصد انسان ها متفاوت از هم متولد شده اند، بنابراین تفاوت ها نقطه افتراق فرهنگ ها را ایجاد می کند، اگر این تفاوت درک شود طرح بحث به مراتب ساده تر و راهکارهای آن کارکردی تر عنوان می شود. ممکن است یک فرآیند در فرهنگ ایرانی از اهمیت فراوانی نسبت به فرهنگ دیگری برخوردار باشد، درحالی که در فرهنگ دیگری حتی مردم آن سرزمین هیچ اطلاعی ازاین موضوع ندارند، تاب آوری چنین مفهومی دارد . بنده همواره این موضوع را بیان می کنم که هیچ کس نمی تواند برای کشور یا ملت دیگری نسخه بپیچید، انسجام اروپا در اتحادیه اروپا در ده سال آینده به دلیل تفاوت ملت ها محکوم به  شکست است. آلمان در زمانی از اتحاد سود برد که بین آلمان شرقی و غربی دیوار کشی شده بود، لذا گمان کردند همیشه می توانند از ظرفیت اتحاد بهره مند شوند در صورتی که واقعیت رخداد فرهنگی این است که انسان ها متفاوت از هم هستند، ژرمن ها متفاوت از آنگلوساکسون ها هستند و متفاوت از وایکینگ ها، ساکسون ها، بنابراین در همه جای دنیا و در ایران نیز نمی توان برای همه ی قومیت ها و مذاهب نسخه ی واحدی پیچید اینجاست که تاب آوری و زمان بری آن در این موارد معنا می یابد.

مهمترین تفاوت های تاب آوری فرهنگی با اقتصادی و اجتماعی چیست؟

تاب آوری اقتصادی را با اخذ وام و حمایتهای مالی می توان ترمیم کرد. تاب آوری اجتماعی را با تدوین و تصویب قوانین و مقررات و تاکید بر اجرای آن می توان تغییر داد در حالی که تاب آوری فرهنگی نیازمند آموزش، تربیت، برنامه ریزی، صبر و پشتکار است.رسیدن به تاب آوری فرهنگی پیش زمینه هایی دارد لذا برای قرار گرفتن دراین مسیر باید الگو سازی شود که زیباترین نوع آن در دیدگاه شیعی مطرح شده و مقام معظم رهبری به نکته ای اشاره کردند که یکی از زیباترین نطق های ایشان به شمار می رود، ایشان اشاره کردند که یاران پیامبر و حضرت علی علیه السلام مانند طلحه و زبیرها هیچ گاه به جهت انجام یا عدم انجام فرایض دینی زیر سوال نرفتند بلکه به دلیل " آنجایی که باید می بودند، اما نبودند" غفلت از حضور در زمان درست، زیر سوال رفتند، چرا که حضور به معنای رعایت و حفظ اصول است، بنابراین اینجاست که متوجه اهمیت تاب آوری فرهنگی می شویم چرا که بر اصول متمرکز است ، این اصول مشخص می کند که انسان ها باید در چارچوبی باشند که یک ضلع آن صبر و استقامت است که با دو جنبه روانی و فیزیکی انسان را در مسیر تاب آوری قرار می دهد. از سوی دیگر تکامل یا حرکت رو به جلو مهم است و ضلع آخر این مربع تلاش و کار موضوع برجسته ای است. اگر این فاکتورها با آموزش، برنامه ریزی و تربیت در طول زمان فراهم شود اینجاست که می توان در مسیر افزایش تاب آوری فرهنگی حرکت کرد.

برای مهندسی تاب آوری فرهنگی جامعه از چه ابزارها و نهادها و سازمان هایی باید بهره مند شویم که وجود آنها در افزایش تاب آوری موثرتر عمل کند؟

به هر حال واضح است فرهنگ قابل مهندسی شدن نیست، به این دلیل که ارزشهای فرهنگی باید در زمان مناسب خود ساخته شوند، ضمن اینکه زمان طلایی نباید از دست برود. اینجاست که ورود وحضور نهادهای تاثیر گذار در فرآیند تاب آوری فرهنگی چون خانواده، مدرسه ودانشگاه بسیار حائز اهمیت است. اگر ارزشهای اشاره شده در زمان کودکی شکل نگیرد نمی توان از یک انسان جوان بالغ انتظار نهادینه شدن تاب آوری فرهنگی را داد چرا که انسانها از زمانی به بعد قابل تغییر نیستند فقط از قالبی به قالب دیگر تغییر شکل می دهند.

تفاوت انسان هایی که تاب آور تر هستند با جامعه ایرانی که تاب آوری را چندان در خود نهادینه نکرده را با مثال توضیح دهید که در چه رفتارهایی بروز و ظهور می کند؟

خوشبختی یک احساس درونی است و مشخصه انسان خوشبخت  خستگی ناپذیری انسانی است که کار را بر هر چیز دیگری ارجحیت می دهد و اکنون خود را لحظه به لحظه کنترل می کند؛ انسان خوشبخت هیچ گاه از مشکلات عقب نمی کشد، در حالی که موفقیت توام با پیروزی و شکست یا برد و باخت است که برد و باخت در فرهنگ ما مقوله آشنایی است. دراین فرهنگ ما از همان دوران کودکی به فرزندانمان مسابقه دادن را یاد می دهیم غافل از اینکه به سرعت از مسابقه دادن خسته می شوند.  یک بازیکن فوتبال لیگ اروپا به صورت میانگین در 90 دقیقه 12 کیلومتر می دود در حالی که بازیکن ما 5 کیلومتر می دود، به عبارتی تاب آوری فیزیکی دراین جسم ناتوان دیده می شود. یک مثال درباره ژاپنی ها بزنم که چرا تاب آوری مردم این کشور بسیار بالاست؟ به این دلیل که از کودکی می آموزند تلاش کنند؛ مربع خوشبختی که براساس تلاش شکل می گیرد از کودکی باید در افراد نهادینه شود و این مربع خوشبختی در حاکمیت رابطه کار وذهنیت است، لذا اینجا متوجه می شویم  که برای بحران و بیماری چون کرونا نمی توانیم نسخه جهانی بپیجیم و برنامه داشته باشیم به این دلیل که مردم ما به روز کار نمی کنند چرا که نمی توانند دو روز آینده خود را پیش بینی کنند؟

سوالی که ذهن بنده را درگیر کرده که این است که تاب آوری اقتصادی را با یک کمک مالی دولت می توان افزایش داد، اما ایران در حال حاضر در شرایطی به سر می برد که با فشارهای جهانی متعددی رو به روست، از این جهت می خواهیم به تاب آوری فرهنگی ورود کنیم که تاب آوری ایرانی چگونه قابل افزایش است تا در سایر حوزه های اجتماعی و اقتصادی هم این تاب آوری درعمل دیده شود؟

هیجانات مردم به بازار بورس، ورود و خروج آنها بعد از یک ریزش آنی، نمایش دهنده علنی عدم تاب آوری مردم است یعنی مردم ما زندگی را با برد و باخت می سنجند، ایرانی زندگی را مسابقه می بیند لذا در فضای ذهنی ایرانی بردن یک افتخار به شمار می رود در حالی که در قاعده زندگی برد و باخت پوچ ترین مفهوم زیستن به شمار می رود؛ چرا که زندگی در سایه تلاش است که امکان زیست را به ما می دهد، لذا باید تجربه زیست ایرانی ها از مفاهیمی چون برد و باخت تخلیه شود. متاسفانه لذت بردن از مفهوم زندگی در ما تهی است اینجاست که مردم فکر می کنند چون چند نفر در بورس سودهای کلانی به دست آورده  اند آنها هم باید برنده این بازار شوند؛ درحالی که اگر ارزشهای من نهادینه شده  و هوش هیجانی من کنترل شده باشد در برخورد با بسیاری از مشکلات و موانع باید با قاطعیت بیشتری رفتار کنم؛ بنده ایرانی ها را در مقایسه با ژاپن و اروپائیان به شدت پولدار و دارای  دارایی های زیاد می بینم اگر این دارایی ها را تبدیل به اندازه مقیاسی در فرهنگ ایران کنیم متوجه می شویم که اندازه دارایی ایرانی از متوسط رو به پایین  بیشتر از دارایی اروپاییان است، اما ایرانی جماعت هیچ گاه راضی نمی شود به این دلیل که زندگی را بر مبنای برد و باخت چیده است.

چگونه می توانیم تاب آوری فرهنکی راارتقاء دهیم؟

باید آموزش داشته باشیم، آموزش منتج به تربیتی که نشان دهد تاب آوری در ما نهادینه شده است. بر فرض مثال سال 80 یک میلیون تومان پول داشتم که می توانستم با آن سکه ، دلار، سهام بورس یا چند متر زمین بخرم، بعد از گذشت پانزده سال که از کارکرد یک میلیون در بازارهای مختلف و سودی که از هر بازاری عایدم می شود تراز بگیریم، اگر این زمان که در حال تراز گیری از سود و زیان خود هستم به این نقطه برسم که مفهوم و ارزش ذاتی زندگی به مراتب بیشتر از دارایی هاست، اینجاست که با افزایش حجم پرونده های قضایی؛ افزایش دروغ و کلاهبرداری و نیرنگ در سطح جامعه مواجه نمی شویم، لذا اگر این تاب آوری در افراد از همان کودکی نهادینه نشده باشد آدمها را از سن خاصی به بعد نمی توان تاب آور کرد. برای هر تغییر فرهنگی نیازمند حداقل  5 تا 10 سال زمان وبرنامه ریزی هستیم.

این تغییر چگونه باید دنبال شود؟

اول از طریق خانواده، مدرسه و محیط کار، رسانه و شبکه های اجتماعی ؛ لذا این چهار نهاد می توانند هر اتفاق اجتماعی را شکل دهند، به این معنا که یک رئیس می تواند در کارمند خود تغییر ایجاد کند، اما پدر فرد مورد نظر نمی تواند این تغییر را ایجاد کند به  این دلیل که در ذهن رئیس و کارمند خدماتی داده وگرفته می شود، معلم می تواند تغییر دهد، پدر و مادر در سنین کودکی و نوجوانی فرزند می توانند فرهنگ را در ذهن فرزند خود نهادینه کنند. ضمن اینکه رابطه نهادی بین رئیس و کارمند با رابطه عاطفی بدون پیش فرض با پدر و مادر بسیار متفاوت است.هنگامی که در مدل رهبری سازمانی قرار می گیرد یعنی در این سازمان در برابر کارمند نقش همان پدر و مادر را ایفا می کنی،وقتی از کارمند خطایی سر می زند شما ده برابر نگران تر می شوی، اینجاست که مدیر با رهبر فرق دارد و سرپرست با رئیس و رئیس با مسوول دیگر عملکرد متفاوتی دارند، لذا برای تغییر در فرهنگ به کارگیری نسخه هایی با هدایت از سوی مدیران فرهنگی با رتبه های مختلف بسیار مهم است.

چگونه  این اتفاق رقم می خورد؟

از اینجای کار باید روی نماد سازی و الگو سازی در ایران کار کرد چرا که ایرانی ها به شدت پنهان کار هستند و این موضوع به شدت درایران یک مساله است.فاصله زندگی اجتماعی ایرانی با فاصله زندگی فردی بسیار زیاد است در حالی که براساس آموزش در غرب این فاصله به شدت کاهش یافته است،هر چند از بین نرفته اما تا حد امکان کاهش داده شده، در حالی که  در ایران این فاصله به شدت زیاد است و متاسفانه هر چند سال بر عمق آن  افزوده می شود. به طور روشن وقتی ابزاری به عنوان موبایل برای شفاف بودن به من وجامعه کمک کند، من ایرانی را پنهان تر کرده است. من ایرانی از خدمات به روز شده موبایل به خوبی استفاده نمی کند چرا که لذت و حظ او پیش از این تعریف شده، لذا شاخص کردن چند اتفاق در جامعه ایرانی برای افزایش تاب آوری فرهنگی بسیار حائز اهمیت است، شفافیت یک موضوع مهم دراین هرم است اما متاسفانه جامعه ایرانی اکثر اوقات تاب آوری در برابر شفافیت را ندارد که این نیز یک خطای استراتژیک به شمار می رود، متاسفانه در ایران اگر سخن راست بگویی چون شفافیت تاب آورده نمی شود انسان به هزار رنج و سختی می افتد یا دچار چنان مصیبت هایی می شود که از صداقت و راست گویی خود بعضا پشیمان می شود.

به ویژگی فرهنگی ایرانی ها که مسابقه دادن با هم است اشاره کردید اثر این ویژگی فرهنگی و مخفی کاری که معلول ویژگی حسد ورزی بین ماست، یا همان رقابتی که من از شما مخفی می کنم چون شما خود را رقیب من می دانی این حسادت و مخفی کاری به وجود می آید،اثر این ویژگی فرهنگی روی نوسانات اقتصادی اعم از نرخ ارز، بازار سرمایه چیست و آیا منجر به افزایش اثر روی نوسانات بازارهای مختلف می شود؟

صددرصد. البته باید بین احساس و عقل تفکیک ایجاد کرد؛بین شور مندی یا شعور مندی. جامعه ایرانی بسیار شورمند است . به صورت نمونه  ما در بحران های طبیعی که نیازمند مشارکت عمومی بوده ایم با بهترین نرخ مسوولیت اجتماعی رو به رو شدیم و همه ی مردم با شور و احساس در مشکلات برای یاری رسانی به یکدیگر حضور به هم رسانیده اند که از آن به عنوان غیرت و حمیت ایرانی یاد می شود. اما اگر به طور دقیق رفتار ایرانی ها را در دو عرصه متفاوت مورد بررسی قرار دهیم متوجه اختلاط معانی می شویم به این معنا که در بحران ها از پول می گذریم چرا که با شور و با دل و احساسمان هزینه می کنیم اما وقتی بحث پول به میان می آید، پدیده ای به نام اقتصادی یا مالی، واکنش مردم متفاوت از واکنش احساسی آنها به حمایت از مردم بحران زده می شود. به طور خلاصه گفت بین شناخت های مردم ایران باید تفکیک ایجاد شود به این  دلیل که هر کسی برای خود تفکیک داشته باشد. پدیده ای به نام بورس یا خرید و فروش های احساسی فقط در فرهنگ های ایرانی پیدا می شود، در فرهنگ های خارجی همانقدر که سود تعریف شده زیان هم تعریف شده و افراد با آن کنار می آیند چرا که برای هر پروژه و فعالیت اقتصادی برنامه ریزی بلند مدت دارند در حالی که به دلیل تاب آوری ضعیف اجتماعی ایرانیان وقتی مساله پول به میان می آید با مساله احساس حل می شود لذا شاهد هستیم با ریزش یک بازار چون ایرانی تاب آوری ندارد بلافاصله سرمایه خود را به بازار دیگری انتقال می دهد، در واقع از عقل استدلال گر خود برای این موضوع کمک نمی گیرد، به این دلیل که چنین مهارتی را در خانواده، مدرسه و محل کار و رسانه ها به ما آموزش ندادند. متاسفانه تمام زندگی ایرانی براساس بردن ، باختن و نمایش بازی کردن برای یکدیگر بنا شده است، مردم ما نمایشی هستند، بچه ها را از کودکی یاد می دهند که خود را در برابر دیگران به معرض نمایش بگذارد و از وجود و ذات و ظرفیت خود لذت نمی برد، این نوسانات زمانی از بازارها جمع می شود که تاب آوری اجتماعی افزایش داده شود.

<###dynamic-0###>

تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به پایگاه خبری نقدینه است.